پاییز بهار علم است و مهر، اردیبهشت دانش

” قربان صحرایی چاله سرایی”

پاییز بهار علم است و مهر، اردیبهشت دانش و مدرسه، بوستان آموزش و پرورش

نسیم بهار علم وزیدن گرفته است تا غنچه‌های دانش به بوستان مدرسه درآیند و جهت شکوفایی، از طراوت باران آموزش بهره‌مند شوند

یادش خوش!

گویی همین دیروز بود که کوره‌راه روستا را تا روستای بعدی طی می‌کردیم و پای در محیط مدرسه می‌گذاشتیم

انگار همین دیروز بود که سر کلاس حاضر می‌شدیم و الفبای دانش را از لبان معلم گلچین می‌کردیم …

برای همگان مهرماه رنگ دیگری دارد و برای ما نیز رنگین‌کمانی بود

بوی کتاب‌های تازه و دفتر و قلم‌های رنگارنگ و زیبا …

حضور چهره‌های جدید در مدرسه با تیپ‌های روستایی و زحمتکش

روزگار دانش‌آموزی

از شاگرد گرفته تا معلمین

زنگ کلاس که زده می‌شد با عجله سر کلاس حاضر می‌شدیم

روزهای اول به خوشی و شادمانی بیشتری می‌گذشت

هنوز درس و مشق و تکالیف شبانه بی‌رونق بود

هنوز حال و هوای تعطیلات تابستانی تعطیل نشده بود

هنوز بازیگوشی‌های اوقات فراغت ادامه داشت

و خیلی هنوزهای دیگر.

با آغاز تدریس‌های معلم، تلاشهای یادگیری هم بیشتر می‌شد و به همان نسبت بازیگوشی‌ها هم رنگ می‌باخت

هر روز که از مهرماه دورتر می‌شدیم بر تکالیف شبانه افزوده می‌شد

حجم درسها روز به روز افزایش می‌یافت و تلاش دانش‌آموزان هم افزون‌تر می‌گشت

گاهی دلهره آدم را رنج می‌داد: نکند معلم از من بپرسد!!

این زمانی بود که دانش‌آموز به هر دلیلی خودش را آماده پاسخگویی نمی‌دید

مخصوصا هنگامی که معلم ترکه‌ای به دست می‌گرفت و طول کلاس را آهسته چند بار طی می‌کرد!

 روزگار مدرسه و دانش‌آموزی

روزگار دانش‌آموزی برای خودش عالمی دارد، دنیایی شیرین و تکرار ناشدنی

همه‌ چیزش خاطره است، همه‌اش زیبا و دوست‌داشتنی است …

از آماده کردن مشق و تکالیف هر روز گرفته تا آمادگی برای پاسخ به پرسش‌های معلم

از عدم آمادگی به جوابگویی تا قایم شدن پشت نیمکت‌های قهوه‌ای رنگ و رو رفته …

یادت خوش روزگار دانش‌آموزی، چه زود ما را رها کردی

و چه زود ما را از خودت راندی و به سیل خاطراتت سپردی

یادت شیرین، چقدر با تو زندگی کردیم و سالیانی متوالی با تو همنشین بودیم

یادت خوش روزگار شیرین مدرسه که چه خاطراتی از تو در ذهن ما نقش بسته است

خاطراتی از همکلاسی‌های متفاوت،

هم‌شاگردانی که بعضی از آنان، امروزه در رأس اموری هستند و برخی دیگر در بازار کسب و کار برای خودشان نام و نشانی دارند

برخی دیگر در دنیای علم و دانش پیشرفت کرده‌اند و بعضی هم قاطی سیاست شده‌اند

 همکلاسیها

اما برخی هم جایشان خالی است زیرا به دیار دوست شتافته‌اند؛ اما یادشان در ذهن این همکلاسی همیشه سبز است، و دعا می‌کند تا در بارگاه دوست از نعمات بهشتی بهره‌مند باشند

برای روح همکلاسی‌هایم، امین براری، اسد حنیفه‌نژاد چاله‌سرائی، محمد همدمی، عادل قلی‌پور و مرحوم حسن پَرنوش از بخشنده بخشایشگر آرامش ابدی مسألت می‌کنم

نیز برای آرامش روح معلم درگذشته‌ام، مرحوم سید جلال مدنی از خدای سبحان طلب آمرزش می‌کنم

اما بعضی هم راه خدا را رفتند و شهد شهادت نوشیدند

همکلاسی شهیدم، شهید دانیار امامی، در نبرد با بعثیان متجاوز در سلیمانیه به حضرت دوست پیوست. یادش جاوید.

نیز معلم شهیدم مرحوم شهید داوود آشوبی که در کربلای ۵ و در شلمچه جاودانه شد.

یادت خوش روزگار مدرسه و درس و مشق و دانش‌آموزی …

منبع: “وبلاگ دران”

deran52.blogfa.com

همچنین ببینید

جایگاه اسب و سوارکارى در نزد تالشان دلاور و چابک سوار

تالشان از جمله اقوامی هستند که شاید بشود گفت از تفریحاتشان، استفاده از اسب و سوارکاری در بین آنان نزدیک به طول حیات ایشان قدمت دارد.

یک دیدگاه

  1. بسم الله الرحمن الرحیم
    سلام
    از بازنشر و بازتاب مناسب این مطلب در شاندرمن بیست متشکرم

پاسخ دادن به صحرائي چاله‌سرائي لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.