تالش سرزمینی زیباست. این سرزمین برای بسیاری از هموطنان ناشناخته است. حتی برای خیلی ازخود تالشان. سرزمین تالش دارای مواهب بیکرانی است که از سرانگشت نقاش ازلی خداوندگار هستیآفرین تراویده و طبیعت بیکران آن چنان دارای آراستگی است که آدمی در تماشای جلوههای بس بدیع و بیبدیل آن ناگزیر است انگشت حیرت به دندان گزد. «تالشزمین» هم مکان زیارت است؛ چه آنکه در جایجای آن بزرگانی از اولیاءالله خفتهاند. انسانهای شریفی که در حیات خویش ملجاء و مأمنی برای مردم این سامان بودند و آنگاه که به دیار دوست شتافتند, تُربتشان زیارتگه عشاق عارف این دیار شده است. و هم محل سیاحت. سیاحتی در طبیعتهای بکر و شگرف. گردش در تابلوهای رنگارنگ طبیعیِ تالشزمین آدمی را در فراسوی رؤیاهای واقعی سیر میدهد. طبیعت خیالانگیز ییلاقات مخملین سبزپوش تالش آنچنان زیباست که باید رفت و دید نه گفت و شنید، چه آنکه از قدیم گفتهاند «شنیدن کی بود مانند دیدن؟». امّا ما ناگزیریم از نوشتن. به جهت اینکه بشناسیم و بشناسانیم به دیگران تالشزمین را.
آنچه در پی میآید گوشهای است از این دریای بیکران زیبایی الهی در دل جنگلهای آرمیده در خاک تالش به نام «خشکهدریا». امید که با سفر به ییلاقات بیبدیل تالش بر هموطنان عزیز خوش بگذرد و همواره با خاطری مملوّ از شادی و مسرَّت از مسافرتهایشان به تالش یاد نمایند.
موقعیت جغرافیایی و تاریخی
خشکه دریا منطقه ی گود افتادهای است که در حدود ۵/۱ کیلومتر طول و به همین اندازه هم عرض دارد و با تیغهی کوهی که خلخال و شاندرمن را از هم جدا میکند، چندان فاصله ندارد[۱]. در «کتاب گیلان» وسعت دریاچهی خشکهدریا به صورت تقریبی، «۴ هکتار» نوشته شده است اما این وسعت صحیح نیست و به صورت حدس و گمان ثبت شده است. در واقع کتاب گیلان با استناد به نوشتههای رابینو وسعت دریاچه را چهار هکتار ذکر کرده است اما بر اساس آخرین اطلاعاتی که توسط پایگاه «سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی کشور» منتشر شده وسعت خشکهدریا ۱۲٫۵ هکتار اندازهگیری و ثبت شده و عمق متوسط آنرا حدود ۱۰ متر ثبت کرده است. همچنین در زمان رابینو در آنجا آثار قناتهایی دیده شده است که به نظر او برای ذخیرهی آب استفاده میشده است. با توجه به وفور آب در چشمهها و جویبارهای اطراف منطقه وجود هرگونه قنات در این منطقه بسیار بعید به نظرمیرسد. نیز در خصوص وجود این قناتها نگارنده به معتمدین و ریشسفیدان متعددی از جمله آقایان «شعبان پورمحمد چالهسرایی» و« احد خانی خسارهزادی» مراجعه و پرسش نمودم ولیکن آنها نیز دست کم این موضوع را تأیید نکردند. در تاریخ ۰۲/۰۳/۸۰ ضمن گفتگویی که با آقای احد خانی خسارهزادی داشتم از ایشان پرسیدم نظر شما در مورد وجود قنات در خشکهدریا چیست؟ آقای خانی که از معتمدین و ریشسفیدان محلی ساکن در روستای دران شاندرمن است گفتند: « در افسانهای محلی آمده است که در روزگاران گذشته چوپانی در ارتفاعات خشکهدریا به دامداری مشغول بود و منزل مسکونیاش در حومه خشکهدریا قرار داشت. از آنجایی که حمل و نقل شیر از ارتفاعات به منزل برایش به صورت روزمره آسان نبود , برای سهولت انتقال شیر مسیر «آلا[۲]»ی خود در «بَـنْد[۳]» تا منزل مسکونیاش در خشکهدریا را با قطعاتی سفالینه به صورت لولهکشی امروزی درآورده بود و بدین صورت شیر دوشیده شده را به پایین انتقال میداد! شاید آثار سفالینههایی که کم وبیش در منطقه یافت میشود این ذهنیت را ایجاد کرده که در خشکهدریا قنات بوده باشد».
ارتفاع خشکهدریا از سطح دریای آزاد حدود ۱۵۰۰متر است[۴]. برای مسافرت به خشکهدریا بایستی مسیر شاندرمن ـ دران ـ طالب دره ـ حاجیبیجارـ لَچور ـ کوهسار را طی کرد که هر کدام از مناطق مذکور خود دارای زیباییهای خاصی هستند. البته هنگامی که مسافر به لـچور رسید میتواند ادامهی مسیر را از طریق میمونَه ـ کوهَن ـ وییَرگا و سیفآستونَه ـ نایَهشرـ أمروئَهخوار, طی نماید ولیکن از مسیر اخیر چندساعتی دیرتر به مقصد خواهد رسید. منطقهی بسیار زیبای خشکه دریا یکی از مناطق ییلاقی و بدیع شاندرمن است که در فاصلهی تقریبی یک روزه راه (به صورت پیاده)و با مسافت حدود ۸ فرسخ از شاندرمن واقع شده است.
چگونگی ایجاد دریاچه
به نظر میرسد به دلیل ریزش کوه«سایلهسَر» و لغزش زمین در ضلع جنوبی این دریاچه در روزگاران گذشته و پرشدن حد فاصل دو کوه «خوئَهلونه=Xōalōna» در ضلع شمالی و کوهِ «سایلهسَر=Sāylasar» در ضلع جنوبی، چالهای بزرگ به صورت طبیعی در این منطقه ایجاد گردید. با توجه به فراوانی چشمهسارها و آبریزههای مختلف، آبهایی که از این طریق از مناطق مختلف بدانجا سرازیر میشده موجب آب گرفتگی این چالهی بزرگِ ایجاد شده در پشتِ این زمینلغزش گردیده است و به تدریج آب آن زیاد شده تا جاییکه استخر بزرگی را تشکیل داده است. حومهی خشکهدریا از مسیرهای شمالی و شمال غربی دارای تپههای دلانگیزی است که وقتی آدمی در فصل تابستان بدانجا پای گذارد از آن همه زیـبایی و صفا و صمیمتی که بر آنجا حاکم است بیاختیار انگشت حیرت بر دهان میبرد و ناگزیر جز حمد و ثـنای خـدای سبحان هیچ بر زبـان نمیآورد.
ورزشهای سنتی
با طلوع آفتاب در هر بامداد بهاری و تابستانی، زیبایی و طراوتی عجیب و غیرقابل توصیف بر منطقه مستولی میشود که زبان از گویای آن به تمام معنای کلمه قاصر است. هر غروب صدای زنگولههای گوسفندان و رمههای چوپانان و نوای دلانگیز تنها همدم چوپانان «تالشه لَـلَه» که همان نی تالشی است و صدای آبشارهای اطراف و چهچه انواع پرندگان و به طور کلی آوای دلانگیز طبیعت همه در هم میپیچند و با سرخی شفق که از نهان شدن و فرو رفتن آفتاب عالمتاب در پشت کوههای سمت غرب منطقه، در هم آمیخته و جلوهای بینهایت طربناک بر محل متظاهر میگردد. جوانان و مردان تالش ساکن در منطقه از دشتهای اطراف خشکهدریا برای تفریحاتی سنتی و غیرسنتی بهرهی کافی را میبرند. ورزش اسب دوانی یکی از زیباترین تفریحات سنتی است که هر تابستان در خشکهدریا و «نَرمیچال» که یکی از دشتهای وسیع و زیبای آنجاست به مسابقه گذاشته میشود. و در آن زنان و مردان سوارکار تالش سوار بر اسبهای بومی تالش شده و منطقه را ساعاتی در حماسه و رزم فرو میبرند که مدتها آن حماسهها در ذهن باقی میماند. علاوه بر این، بازیهای محلی از قبیل «کلا مزا» و «داله مزا» و «کشتی باوَج» دیگر تفریحاتی هستند که جوانان بومی منطقه به همان روش سنتی انجام میدهند. «باوَج» کشتی محلی ایل تالش است که در ییلاقات منطقه مرسوم بوده و هنوز هم گهگاهی به شـیوهی متداول در عروسیهـا انجام میشود. همزمان و هـمراه با این کشتی «نی» نواخته میشود، نـیزنها معمولاً چوپان هستند. کشتی در فضای باز و در محوطهای انجام میشود که گرداگرد آن علاقمندان و مشتاقان محلی این کشتی نشستهاند[۵]. بازیهای بچهها و نوجوانان را نیز بایستی به این مجموعه اضافه نمود که آن هم جایگاه مخصوص به خودش را داراست.
ییلاقات حومه
در اطراف خشکهدریا ییلاقات زیبایی قرار دارد که برخی از آنها عبارتند از: «سیفآستونَه (=صیفآستونه)»، «اَمروئَهخوار»، «نـایَهشَر» (گویند در ایام گذشته شهری بزرگ در آنجا دایر بوده است)، «چَـرَهچـال», «گُلیدشت» و« سِـرَسی» به ترتیب در شمال، شـمال غرب، و غرب و نیز« دَشـتِه»، « وَنـاو» و«اورَهبَند» به ترتیب در جنوب، و جنوب غرب. همچنین است ییلاقات بالادستها و اندکی دورتر و واقع شده در ارتفاعات خشکهدریا از قبیل «وییَرگا», «کَلَه», «سِرَوا», «علیواش», «لارَژیَه». در ییلاق لارژیه قله ستبر و جاویدان «بِزِندار» معروف است و همچنین بقعهی «شاه پیلَیْن» زیارتگاه تالشان منطقه میباشد. در جنوب ییلاق وییرگا بایستی از بقعه «جیلَرزِن» یاد نماییم که مورد احترام اهالی است.
هر کدام از مناطق ییلاقی فوق دارای جلوههای بدیعی است که با گفتن و نوشتن قابل وصف نیست. هر چند نگارنده با توجه به موقعیت کاری که دارد اکنون سالهاست از بهرهمندی این همه مواهب بیکران الهی محروم مانده است ولی مرغ دلش همواره در آن وادیهای به غایت زیبا پرواز میکند چه آنکه روزگار خردسالیش را در این وادیهای بینهایت دلانگیز سپری کرده و از آن خاطرات بسیار خوشی به یادگار دارد.
سوغاتیهای ییلاق
عسل طبیعی, انواع فراوردههای لبنی, گوشت, پشم گوسفند, ماهی و صنایع دستی (شال, پوئَهگیرَوِه, چَنگیلَه, انواعی از تزیینات زین و یراق اسبان) بهترین سوغاتی است که از ییلاق خشکهدریا میتوان برای عزیزان خویش هدیه برد.
نویسنده: قربان صحرایی چاله سرایی
منبع: وبلاگ دران
بسم الله الرحمن الرحيم
سلام
ميلاد امام رأفت و مهرباني، خورشيد هشتم، رضاي آل محمد عليهمالسلام بر شما مبارک.
دران هم اينک ميزبان تصاويري از خورشيد هشتم است.
همچنين با گزارش تصويري از موزه ميراث روستايي رشت به روز است
يا علي
شایعه شده که برای خشکه دریا از ماسال جاده بردن از دشته اگه راسته برید جلوشو بگیرید چون این منطقه هم از دست شاندرمن می پره تازه برای غار آویشو هم از رامینه جاده بردن براستی که ما داریم چه جنایت هایی با شهرمون میکنیم و به کلی شاندرمن را ازبین می بریم
All for
Shanderman
راست میگه همه ی سایت ها آدرس غار ارزشمند آویشو را از رامینه دادن حالا هم داریم دو دستی این بهشته زیبا رو از دست می دیم من پیشنهاد میدم که یک کمپین تشکیل بدیم و بریم پیش بخشدار شاندرمن برای پیگیری آسفالت ییلاقات و غار آویشو و جاده زدن از حاجی بجار به خشکه دریا آخه تاکی باید منتظرش باشیم
شاندرمن ۲۰ بسم الله
ان شا الله که در حد شایعه بمونه
چون اگه راست باشه گردشگری شاندرمن به معنای حقیقی نابود میشه اونم شاندرمنی که همه ی جاذبه های طبیعی را در خود جای داده و در شرایطی که گردشگری می تونه زمینه ی اشتغال جوانان را مهیا کنه
سلام هر چی بودجه واسه ییلاق خشکه دریا اومد معلوم نشد چی شد یه تابلو زدن ک دیگه پوسیده شد این همه زیبایی طبیعت واقعا حیفه