مرتضی سخایی:
«مجید مجیدی»؛اسمی که این روزها زیاد به گوشمان میخورد. کارگردان فیلم محمد رسول الله که با گذشت حدود سه هفته از اکران فروش اش از مرز ۴ میلیارد تومان گذشته است.اما اسمی دیگر وسط نام مجیدی از قلم افتاده:«تالش».
در واقع نام اصلی مجید مجیدی کارگردان بین المللی ایران «مجید تالش مجیدی» است.
با توجه به اخبار مختلفی که این روزها درباره مجیدی منتشر می شود تلاش شد نقبی هم به گذشته زده شود و صحبت های خلاصه شدهکارگردان فیلم «محمد رسول الله» در «انجمن تالشان مقیم مرکز» در سال ۱۳۸۵ بازنشر شود. گفت و گوی حسین صفری سید آبادی با وی که در شماره ۵۲ «ماهنامه تالش» به سردبیری شهرام آزموده منتشر شده بود.
از بازیگری تا کارگردانی
در گزارش ۹ سال قبل ماهنامه تالش آمده بود:اوایل دهه ۶۰ حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی فیلمهایی به کارگردانی محسن مخملباف ساخت که با استقبال عمومی و خوب سینما روها و نقد سینماگران مواجه میشد. از جمله این فیلمها توبه نصوح، دوچشم بیسو، استعاذه، بایکوت و… بودند که در اکثر آنها «مجید مجیدی» بازی میکرد. روزی بیوگرافی مختصری از ایشان خواندم که ناگاه چشمم به کلمهای افتاد. «مجید تالش مجیدی»!
هم میخکوب شدم و هم بسیار خوشحال. بعدها آقای مجیدی به جای بازی به کارگردانی روی آوردکه بسیار موفق هم عمل نمود.
فیلمهای «رنگ خدا» و «بچههای آسمان» ایشان در مجامع بین المللی و سینمایی حسابی برای خودش جا و مقامی را کسب نموده است.
به بهانه موفقیتهای آقای «مجید تالش مجیدی» عصر یک روز خوب بهاری سال ۸۵ بنا به دعوت یکی از دوستان «کانون تالشیار» ایشان مهمان «انجمن تالشان مقیم مرکز» بودند. برای شخص بنده این فرصت خیلی محترم بود لذا این فرصت را غنیمت دانسته و متن زیر که ماحصل گفتگوی آقای «مجید تالش مجیدی» در انجمن تالشان مقیم مرکز است را از نظر مخاطبان گرامی میگذرانم.
در ابتدا «عباس سجادی» شاعر و مجری تلویزیون و از تالشان خوش قریحه خلخالی به عنوان مجری این مراسم گفت: باید عرض کنم که سینمای «مجید تالش مجیدی» نیاز به معرفی نداشته و ندارد؛ چون سینمای مجیدی احیاگر هویت ایرانی است. سینمای «تالش مجیدی» معرف ایشان، قوم ایشان و در اصل شناسنامه و کارت شناسایی ایشان است.
سجادی با اشاره به اینکه پدربزرگ، پدر و مادر بزرگوار «مجید تالش مجیدی»، تالش و از اهالی فومن بودهاند افزود: آقای «تالش مجیدی» اولین فیلمی که ساختند «بدوک» و دومین فیلم ساخته شدهشان اگر اشتباه نکنم «پدر» و سومی «بچههای آسمان» بودکه نامزد دریافت اسکار شد و سپس «رنگ خدا» که به نظر اکثر کارشناسان هم فیلم خارق العادهای بوده و هم اسم بسیار زیبا و با مسمایی داشتند. فیلم بعدیشان «بحران» و ششمی هم «بید مجنون» که با بازی بسیار زیبا و برجسته «پرویز پرستویی» استاد بیچون و چرای سینمای ایران همراه بوده است.
استفاده زیبا و هوشمندانه از طبیعت ایران، گیلان و تالش
سجادی در ادامه گفت: من مجدداً حرف اولم را تکرار میکنم که سینمای «تالش مجیدی» احیاگر و معرف هویت ایرانی است. امروز سینمای ما جای جهانی شدن را دارد. خیلی از فیلمهای موفق ما مسائل بومی و هویت فرهنگی ما میتواند باشد. چون آقای مجیدی تالش هستند و قوم تالش خیلی چیزها برای عرضه دارد از آقای مجیدی با همه تلاششان تقاضامندیم که بیشتر به قوم و آداب و رسوم و هویت تالش و زیبائیها بپردازند و مناطق دیدنی تالش را مجدداً به وسیله سینمای خویش به ایران و دنیا بشناسانند.
چیزی که در سینمای مجیدی اتفاق میافتد استفاده زیبا و هوشمندانه از طبیعت ایران و گیلان و تالش است. افتخار میکنیم در سرزمینی زندگی میکنیم که هنرمندش مثل آقای «تالش مجیدی» زادگاهش را به این زیبایی از دریچه دوربین به تصویر کشیده و به ایران و دنیا معرفی میکند. امروز در کنار اینکه میگویم «مجید تالش مجیدی»، تالش است به این اکتفا نکرده و میگوییم «مجید تالش مجیدی» ایرانی الاصل، یک چهره جهانی و بین المللی است.
مجیدی از گذشتهاش میگوید
در ادامه نشست «مجید تالش مجیدی» با فروتنی مثال زدنیاش صحبتهایش را اینگونه آغاز کرد: باور بفرمائید حرفهای خوب و جدیدی را شنیدم. بنده لایق این همه لطف و مرحمت شماها نبودم، ولی عذر خواهی میکنم که باید زودتر و خیلی زودتر از اینها خدمت شما میرسیدیم و سپس این فیلمها را با این توانایی که شما در من سراغ داشتهاید، میساختم. با این نگاه جدید خیلی خوشحالم که در جمع برادران و خواهران تالش خودم هستم و در اصل نیمه دوم جسم و روح من. هدفم از حضور در این جلسه فقط این بود که بیاییم و شما را نزدیک ببینیم و با شما آشنا بشوم. با شما و تشکیلات انجمن تالش و ان شاءالله در فرصتهای بعدی قطعاً بیشتر در خدمت دوستان خواهم بود و از تجربیاتشان استفاده خواهم نمود. اصولاً نگاه بنده چه در مسائل سینما و چه در مسائل قومی بخصوص قوم فرهیخته تالش نگاه بسیار خوبی است.
ان شاء الله بتوانیم صحبتهایی داشته باشیم. بنابراین فرصت را غنیمت شمرده به هرحال آشنا که هستیم آشناتر میشویم و از اینکه در این جمع هستم واقعاً عرض میکنم به خودم میبالم و خیلی خوب هست که این نشستها و جلسات را دارید و به عناوین گوناگون با هم مینشینید و این NGOها اطلاعات خوبی را بین هم رد و بدل میکنند. بنده هنر و فعالیتهای هنری خودم را از تئاتر شروع کردم. پدر بزرگ و پدرم از تالشان منطقه فومنات و مادرم از اهالی زیده ماکلوان بودهاند. از بیست و دو سالگی به تهران آمده و تهرانی شدیم و هر وقت از تهران خسته و دلزده بشوم به دیار آباء و اجدادیام تالش سفر کرده، چون احساس میکنم نیمی از وجودم هنوز در اینجاهاست و در منطقه وجود دارد و بدانجا رفته و از فضاهایی که در آنجاست استفاده و لذت میبرم و خستگی در کرده و مجدداً به این شهر دود و آهن باز میکردم.
ریشه و خاکم «تالش» است
مجیدی افزود: از نوجوانی با فعالیت در خانه تئاتر شروع کردم و بعد به دانشکده رفته و در آنجا تحصیل نمودم و از تئاتر به سینما رو آرودم. سینما را به شکل کاربردی شروع کرده و هر کدام را نسبت به توانمندیهایمان کار کردیم. فیلمنامه نویسی، بازی، کارگردانی، تئاتر و… شروع نمودم. عرض شد پدرم از تالشان فومنات و مادرم از زیده ماکلوان است. بنابراین ریشه و خاکم تالش است.
تجلی کارهایم، «رنگ خدا» بود
مجیدی گذری هم بر فعالیتهای حرفهای سینمایی خود کرد و افزود: بازی در فیلم «بایکوت» را به صورت حرفهای در سال ۶۵ ـ ۶۴ شروع کردم. فیلم «رنگ خدا» را در ماسال و شاندرمن کار کردیم و از طبیعت خدادادی و جنگلها و مراتع و رودخانه سعی کردیم نهایت استفاده و بهره برداری را بنماییم، سپس برای ادامه کار به کوههای بکر و زیبای تالش رفتیم. بایستی عرض کنم تجلی کارهایم، «رنگ خدا» بود.
به غیرت ایرانی و تالشیام برخورد و تصمیم گرفتم عکس مسیر آب شنا کنم
مجیدی با اشاره به نگاه تیزبینانه جشنوارههای خارجی به فیلمهای ایرانی اضافه کرد: تا به حال ۶ فیلم ساختهام و هر وقتی که به جشنوارههای دنیا میرفتم مشاهده میکردم که آنان یک نگاه تیز بینانهای نسبت به مملکت ما ایران و ملت ما ایرانیان داشته و دارند و دوست دارند کسی از درون و داخل بیاید و نقاط ضعف را بیان بنماید و آنان بزرگنمایی بنمایند و با این فیلمها ضعفها را چماقی کرده و بر سر مملکت ما بکوبند. این بود که به غیرت ایرانی و تالشیام برخورد و تصمیم گرفتم عکس مسیر آب شنا کرده و اگر ضعفی هم وجود داشت ـ که دارد ـ در کنار زیبائیهای بسیار زیادی که در این مملکت هست، ابراز و بیان دارم و جای هیچ حرفی برای مخالفین و دشمنان باقی نگذارم و از طرح کردن ضعف خالی پرهیز نمایم.
خوشبختانه سینمای ما توانسته جای خودش را باز کند و حرفش را به دنیـا رسانیده است. در یکـی ازجشنوارههای معروف مدیر جشنواره به من گفت: دیده و شنیدهام که در کشور شما مشکلاتی از قبیل گرانی و بیکاری وجود دارد که در سینمای شما بیان نشده و اگر بیان کردهاید چنان شاعرانه بیان نمودهاید که انسان را مجذوب میکند. کشوری که رادیو و تلویزیونهای دنیا و مطبوعات جهان از آن بدگویی میکنند در فیلمهای شما دیده نمیشود، بنابراین نتیجه میگیریم که شما به عنوان یک فیلمساز متعهد دارید راست میگویید و آنان دروغ میگویند. چون اگر در ایران اختناق وجود داشت شما الآن اینجا نبودید. آنها میگویند ایران و ایرانی تروریست هستند، ولی حضور شما و سینمای شما عکس این را نشان میدهد. به گرمی دستانش را فشردم و گفتم از این حس بشردوستانه و انسانی شما سپاسگزارم. خوشبختانه این دریچه را من و عدهای از دوستانم بر روی وجدانهای بیدار ملتها و هنرمندان متعهد جهان باز کردهایم تا واقعیت را ببیند و از فتنه انگیزی و دروغ پراکنی دوری و به واقعیتها روی بیاورند، مائی که این قدمت طویل تاریخ را داشتهایم چگونه اجازه بدهیم با همه چیز ما بازی بشود. کشورهایی که یک صدم قدمت ما را نداشته و ندارند. بنابراین نباید این فرصتها به آنها داده شود و به قول شاعر: مائیم و نوای بینوایی ـ بسم الله اگر حریف مائی.
وقتی مجله تایم از طبیعت تالش نوشت
مجیدی با اشاره فیلم «رنگ خدا» افزود: در موردفیلم «رنگ خدا» مطالب بسیار زیادی در مطبوعات داخلی و خارجی نوشته شده و مطرح شده است که خیلیهایشان انصافاً زیبا و جالب هستند. مطلبی که چندی پیش به دستم رسید، از مجله تایم آمریکا راجع به «رنگ خدا» بود که خیلی جالب بود. نویسنده مطلب محیط فیلم را به بهشت تشبیه و نوشته بود: «طبیعت اعجاب برانگیز ایران و تالش»
وقتی فیلمسازان خارجی ما را میبینند، میگویند: به راستی که شما چه پشتوانه خدادادی را دارا هستید و اصلاً نیازی به دکوپاژ ندارید.
باید قوم تالش را به جهان شناساند
درست است که تالش یک قوم فراموش شده است و درسالهای اخیر بخصوص قرن اخیر به او جفا شده است، ولی فیلمسازان تالش، NGOها، سازمانها و نهادها نباید خسته شوند. باید کار، کار و باز هم تاکید میکنم کار کنند؛ تا قوم تالش را بیشتر به ایران و جهان بشناسانند.
فیلمهایم هرکدام معرف گوشهای از تاریخ ملت و مملکتمان هستند. «رنگ خدا» وظیفه و رسالت ما را مقداری سنگینتر مینماید. دوستان زیادی از منطقه تالش عکسهای زیادی گرفته و برایم ارسال داشتهاند و درخواست نموده که بدانجا رفته و فیلمی بسازم. نمونهاش آقای «محمد کوچکپور کپورچالی» عکسهای بسیار زیادی برایم ارسال داشتهاند و طبیعت بکر و دست نخورده گیلان و تالش را به من شناساندهاند که بسیار زیبا هستند. درست است که تالش یک قوم فراموش شده است و درسالهای اخیر بخصوص قرن اخیر به او جفا شده است، ولی فیلمسازان تالش، NGOها، سازمانها و نهادها نباید خسته شوند. باید کار، کار و باز هم تاکید میکنم کار کنند؛ تا قوم تالش را بیشتر به ایران و جهان بشناسانند. حرکتهای بسیار خوبی در این ۳۰ سال انقلاب شده است. بنده مقداری از کتابهای «دکتر علی عبدلی» راجع به تاتها و تالشها که از یک ریشهاند را مطالعه نمودهام و تحقیقاتی هم انجام شده و شاید در آیندهای انشاء الله خیلی زود و نزدیک بتوانم فیلمنامهای درباره این قوم تهیه و تدارک ببینم و فیلمی در این مورد هم بسازم، تا دینم را بیشتر ادا نمایم.
درباره رنگ خدا
این کارگردان برجسته ایرانی در مورد چرایی اسم «رنگ خدا» گفت: یکی از روزهای فیلمبرداری با هنرپیشه نوجوان فیلم که نابینا هستند به بالای کوههای تالش رفتیم.
همان گونه که میدانید آسمان گیلان به دلیل شرایط اقلیمی و باران زا همیشه آبی، صاف و زیباست. بر عکس آسمان تهران که آلوده است. یک روز آسمان تالش صافتر و آبیتر از همیشه بود که به بالای کوهها رسیدیم. پایان کار هوا ابری شد و باران شدیدی گرفت و مجدداً صاف و آبی شد. هنر پیشه نوجوان فیلم پرسید: «الان آسمان چه رنگی است؟» و من بلافاصله به یاد یکی از آیههای قرآن افتاده و به ناگاه و بدون تأمل گفتم: «رنگ خدا» البته قبلاً قرار بود که «رنگ آسمان» یا اسم دیگری که پیشوند رنگ را داشته باشد اسم فیلم بگذارم، ولی به خاطر شرایط اقلیمی که آسمان تالش بالای کوهها رنگ دیگری دارد و من از تلفیق رنگها خواستم رنگ بسازم که مافوق رنگها باشد و در آن ارتفاعات بسیار زیبا توصیف شود و زبان فیلم تأثیر گذارتر از سایر زبان هاست، بنابراین موقع بازگشت با توجه به جوابی که به هنرپیشه نوجوان و نابینای فیلم داده بودم، احساس کردم بین رنگها «رنگ خدا» میتواند فوق رنگها باشد که نام بامسمای فیلم هم الحمدالله و با کمک خدا انتخاب شد.
منبع: گیل نگاه
سپاس. عالی بود. آفرین به شما که جویای تالشانی چون مجید تالش مجیدی هستید. لازم به توضیح است آقای حسین صفری سیدآبادی چند سال پیش گفتگویی با ایشان در ماهنامه وزین تالش انجام داده بود.
درود به شما جناب منفرد عزیز، شاعر، محقق و تالش شناس جوان شاندرمنی…
سپاس از طلف و عنایت همیشگی شما به “شاندرمن۲۰”…
تالش به داشتن چنین فرزندانی بسیار نیاز دارد…
بسیار عالی ، حتما در آینده هم مثل الان تالش افتخار آفرینان بسیاری خواهد داشت
به امید روزیکه تالش استان شود
نام وآوازه تالش در ایران و جهان بیشتر از این باشد
فقط کافیست به خود قول دهیم که هرجا اسم تالش بزرگ را شنیدیم به مانند یک غرور ملی به خود ببالیم و از هویت خود دفاع کنیم
مطمن باشید انوقت جهانی خواهیم شد