علی ماسالی
واژه شناسی : در کتاب دستور زبان تالشی گویش جنوب وآموزش چگونگی پیدایش وشکل گیری زبان و دستور زبان تالشی ومقایسه واژه های تالشی با واژه های زبانهای کهن ایرانی تالیف نگارنده سال ۱۳۸۴ شمسی:
زبان تالشی از محدود زبان های ایران باستان است که انسان های اولیه این قوم برای انتقال مفاهیم و مقاصد خود به یک دیگراز عمل کرد ها و خواص پدیده های طبیعی و اصوات موجود در طبیعت الهام گرفته و کلمات و واژه هائی را به عنوان نماد افکار و اذهان مادی ومعنوی انتخاب نموده وآن را طی قواعد و دستورالعمل های ویژه ای برای ارتباط وانتقال به دیگری استفاده نموده است وبسیاری از وازه های پارسی نیز به همین طریق از تالشی باستان الهام گرفته و چنین بنظر میرسد که زبان تالشی پیش از زبان پارسی که مورد تکلم آریائی ها وایرانیان باستان قرار میگرفت اولین زبان زنده دراین سرزمین بوده و سایر زبان ها از ان الهام گرفته اند
از جمله آن پدیده های طبیعی که برای ساختن حد اقل چند اسم و کلمه در زبان تالشی از آن استفاده شده واژه ( آب = آو Av) است . یعنی آبی که سه چهارم کره زمین را تشکیل میدهد یکی از خواص عمده ان انعکاس نور است که درحالت سکون انسان میتواند چهره خودرا درآن مشاهده کند. . از آب نه تنها برای اموری از قبیل شستشو ونظافت و شرب و رفع تشنگی وعطش و تامین مواد کانی ومعدنی بدن و برای امور کشاورزی و رشد گیاهان استفاده نمود بلکه انسان درگذشته از حالت سکون آن برای مشاهده تصویر خویش نیز استفاده می کردند . به همین خاطردرتمامی زبان های کهن ایرانی برای آن اسامی مشابهی مانند (آو Av – او Ao– آب Ab– و….غیره انتخاب شده بود که در بین آنها کلمه ( آو ( Av تعلق به زبان تالشی دارد . قوم تالش در ایامی که به مرور کلمات را ساخت و از آن برای صحبت کردن وبرقراری ارتباط وانتقال مفاهیم فکری و ذهنی وروحی به یکدیگر استفاده نمود برای رفع نقایس کلمات خود بارها ریشه و بن کلمات انتخاب شده را تغییر داده و به دنبال واژه بهتری گشتند تا بدان طریق مفاهیم مورد نظر هرچه بهتر واسانتر به دیگری انتقال داده شود. مثلاً از وجود آب برای ساختن چند واژه استفاده شده البته ریشه اولیه اش را طوری انتخاب نمودند تا با استفاده از قواعد ودستور زبان که به مرور تکمیل گردید قابل تبدیل به اشکال مختلفی باشد مثلاً گفتیم که قوم تالش به ماده روان و بیرنگ وبو که از ان برای شستشواستفاده میشد و قابل شرب بوده ودر حالت ساکن و بیحرکت میتوانستند چهره خودرا در آن ببینند ( آو Av ) نامیده بودند اما هنگامی کهاز شیشه برای دیدن چهره خود استفاده کردند نامش را نیز از نام ( آب ) گرفته و آنرا ائینه نامیدند اما همین ائینه در زبان تالشی دارای چه نامیست ، مردم تالش (کادوسیه باستانی یا قدیمی تر از آنها کاس ها پس از اینکه ملاحظه کردند هرچیزی که مانند آب قادر شود چهره ما را نشان دهد نام انرا آب گونه نامیدند همان گونه که در زبان تالیشی به (آب )، (آوAv ) میامیدند آن شیئی را که میتوانست مانند ( آّب = آو ) تصویر و یا چهره مان را نشان دهد به ان عنوان آوینه اطلاق گردید که در اصل نام همان وسیله چهره نما یا تصویرگر است که در زبان فارسی به ان ( آبینه یا آئینه ویا اب گونه =(مشابه آب ) نامیده میشود لذا (آوینه Avina ) میتوانست بهترین نام انتخابی محسوب شود زیرا که با نام اب (آوAv) مشابه بوده . یعنی اولاً شکل شیشه ( تصویر نما) در شبیه ابیست که در حالت سکون دیده میشود دوم اینکه در این شی نیز میتوان چهره خود را مشاهده نمود بنابراین واژه آوینه از نظر فیزیکی بهترین نام برای (شیشه تصویر نما= آئینه ) محسوب میشد که هم از نظر رنگ وانعکاس نور و شکل ظاهری و هم از نظر خاصیت نمایش تصویر فرقی باهم نداشتند یعنی برای مشاهده تصویر خود همان کاری را که اب ساکن انجام میداد شیشه مزبور نیز انجام میداده است البته در گویش های مختلف تالشی به آن ( آوَینَه Avaina ) نیز گفته میشود که این تغییر لهجه در اثر گذر زمان چندان تاثیری درنامش ندارد حال اگر همان انسان های اولیه میخواستند به یکی از اعضای خانواده خویش بگویند . چیزی را که با ان بتوان تصویر خود را دید آوینه را بکار میبردند که به معنی نشان دهنده بوده حال اگر ر گفتگوی خود میخواستند از مصدر نشان دادن استفاده کنند این بار حرف (های غیرملفوظ) همان واژه اسم فاعل (آوینه) را برای ساختن مصدر استفاده کرده و واژه (آوین ) را به معنی( نشان بده) استفاده کردند یعنی آنطوریکه اب نشان دهنده بوده و(آبگونه – شبیه آب = نشان دهنده ) و مصادر (آوین = نشان دادن ) ، (وینده – دیدن ) حال اگر خواسته باشند این کلمه را طبق قواعدی برای زمانها واشخاص مختلف صرف کنند حتی الامکان میباید تغییراتی در آن داده میشد وشناسه هائی نیز به آن افزود مثل ( آویندمَه ( نشان دادم )، آویندرَه ، آویندشه ، آویندمونهَ ، آویندرونَه ، آویندشونهَ) ویا اگر به مفهوم دیدن بکار برده شود از کلماتی نظیر ( ویندمَه ، ویندرَه ، ویندشَه ….. وغیره ) که در اینجا حرف الف اول (آو=آب) حذف شده .. با متاسفانه برخی از پژوهش گران جوان اخیراً این تز را بهود نسبت داده و نوشته اند کلمه اوینه زبان تالشی از کلمه (وین ) و( وینده ) به معنی نشان دادن منشاء گرفته است درحالی که چنین عقیده ای درست نیست بلکه باید گفت که واژه ( اوینه = آئینه) وحتی ساختن کلمات (وین ، وینده ، آوینده به معنی دیدن و نشان دادن ) در زبان تالشی از واژه هائی هستند که از واژه (آو= آب) وخاصیت انعکاس تصویری اش الهام گرفته شده