نقدی ادبی بر منظومه تالشی «شال و اسبه» امین رحمانی

ﺕˇ ﻭﺍﺗَﻪ ﻣﻦ ﻧﯿﻮﯾﺸﺘَﻪ ﺧَﻠﮑﯽ ﺧﻮﻧﺪَﻩ

ﺳﺮَﻩ ﺍﺳﺒَﻪ ﺩﻭﺭﻭ ﺩَﯼ، ﺷﺎﻝ ﻧِﺰﻭﻧﯽ

ﺍَﻧﺸﺘﺎ ﺷﺎﻝ ﻣﻮﻧﯿﺴﺘِﻪ ﮐﺮﮔَﻪ ﻣﻮﻧَﻪ

ﮐﺘَﻪ ﺑﯿﮕِﻪ ﺑﯿﮕﻪ ﮎˇ ﺷﺎﻟﯽ برده

ﺷَﻪ ﻧﺸﺘَﻪ ﺩﺍﺭﯼ ﭘِﺸﺘﯽ ﮐﻮ ﺩَﺧﺘَﻪ

ﺷﺎﻟﯽ ﻣَﭽَّﻪ ﮔﻨَﻪ ﻫﻢ ﺩِﻩ ﭺˇ ﺑﺒﻮ

ﺷَﻪ ﻧﺸﺘَﻪ ﮐَﻪ ﻧﺎﺭﯼ ﮐﻮ ﮔَﻪ­ﺵ ﺁﮐَﺮﺩَﻩ

مگه ت ویندره من کرگی برده

ﺍﺷﺖˇ ﺍﺳﺒَﻪ ﮐﺎﺭَﻩ؟ ﮐﺎﮐﻮ ﺩَﺧﺘَﻪ؟

ﺳﺮﺍ ﺍﺳﺒَﻪ ﺁﮔَﺮﺩَﻩ ﺩﻭﻡ ﺗَﮑﻮﻥ ﺩَﻩ

ﺍﯼ ﺩَﻓَﻪ ﺧﺸﮏ ﺁﺑَﻪ ﺷﺎﻝ ﯾﺎ ﭺˇ ﮐَﺮˇ

ﺍﺳﺒَﻪ­ﺵ ﺑَﺮﺩَﻩ ﺩَﻭَﺳﺘَﻪ ﮐَﻪ ﻧﺎﺭﯼ ﮐﻮ

ﺍﺳﺒَﻪ ﺯﻭﺯَﻩ ﮐَﺮˇ ﺷﺎﻝ ﻣﻦ ﻭَﺭ ﺁﺩَﻩ

ﮐَﺮﮔَﻪ ﮔﻮﺷﺖ ﻫَﺮﺩَﺭَﻩ ﺍﻧﺘَﻪ ﺳَﻘﯽ ﺭَﻩ

ﺁﮔَﺮﺩَﻩ ﺟَﻨﮕَﻠﯽ ﺭﺍ ﺩﻭﻡ ﺗَﮑﻮﻥ ﺩَﻩ

ﮐﯽ ﻭﺍﺗَﻪ ﺷﺎﻝ ﺳﺮَﻩ ﺍﺳﺒَﻪ ﺑﺮﺍﯾَﻪ؟

ﺍﯾﻠﯽ ﺍﺷﺘﻦ ﻧِﺪﺍﺷﺘَﻪ ﺍَﺳﺒﯽ ﺭﻭﻧﺪَﻩ

ﺗَﻠَﻪ ﻧَﯽ ﮐَﺮﮒ ﻫَﺮﯼ ﺷﺎﻟﯽ ﺩَﺧﻮﻧﯽ

ﺩَﺱﻭ ﭘﺎ ﺧﺸﮏ ﻣﻮﻧﯿﺴﺘِﻪ ﺧﻮﻧَﻪ ﺑﻮﻧَﻪ

ﭘِﺘﺎﺭˇﺷَﻪ ﻟﻮﻧﯽ ﺍﻡ ﺍﺳﺒَﻪ ﻫَﺮﺩَﻩ

ﻣَﺜَﻞ، ﺷﺎﻟﺶ ﺳﺮﺍ ﮐﻮ ﺩِﻩ ﭘِﺨﺘَﻪ

ﺍَﺻﻠَﻦ ﺧَﺒَﺮ ﺩﺍﺭﯼ ﺧﻮﻥ ﺑﯽ ﮐﯽ ﭘﺒﻮ؟

ﺻﺎﺣﺎﺏ ﮐَﻪ ﺩﻩ ﻗَﺸﻨﮓ ﻣﺎﺗﯽ ﺁﺑَﺮﺩَﻩ

ﺁﺧﺎ ﮐﺎﮐﻮ ﺯﻭﻧﯽ ﻣﻦ ﮐَﺮﮔﯽ ﻫَﺮﺩَﻩ؟

ﺍَﺯ ﮎˇ ﯾﺎ ﻣَﻨﺪﯾﻤَﻪ ﺍَﯼ ﮐﯽ ﭘِﺨﺘَﻪ؟

ﺍﺷﺘَﻦ ﺷﯿﺮَﻩ ﺁﮐَﺮˇ ﻫَﯽ ﻧﺸﻮﻥ ﺩَﻩ

ﺍﺳَﻪ ﻫَﯽ ﺧﺸﮑَﻪ ﭼﺎﻓﯽ ﺯﻭﺭ ﺭﻭﺑَﺮˇ

ﺗَﺮَﻩ ﺭﺍﮐَﻪ­ﺵ ﮔِﺘَﻪ ﺑﯿﯿَﻪ ﺩﺍﺭﯼ ﮐﻮ

ﺭَﻓِﻖ ﺟﺎﻥ ﺭﺍﮐَﻪ ﺍﻭﻣَﻪ ﻣﻦ ﺳَﺮ ﺁﺩَﻩ

ﺍﺷﺖˇ ﺟﺎﻥ ﮔﻮﻟَّﻪ ﻣﻮﻧﻮ ﻭِِِﺭ ﭼَﻘﯽ ﺭَﻩ

ﺍَﮔَﻪ ﻣِﺮﺩَﻩ ﺕˇ ﻧﺎﻣِﺮﺩﯼ ﻧﺸﻮﻥ ﺩه

ﭼﻢˇ ﮐَﻪ ﺟَﻨﮕَﻠَﻪ، ﭺˇ ﮐَﻪ ﺳﺮﺍﯾَﻪ

     منظومه تالشی شانزده بیتی «شال و اسبه» امین رحمانی شعری روایی(Narrative verse) است. منظومه­ها و شعرهایی روایی از دیرباز در دوره پیدایی شعر وجود داشته­اند در اروپا تا قرن هفدهم شعر روایی بسیار متداول بود اما پس آن با رواج داستان­نویسی و روی آوردن نویسندگان به نوشتن رمان­ از حجم شعرهای روایی کاسته شد با این حال در قرن بیستم شاعرانی چون رابرت لی فراست (۱۸۷۴- ۱۹۶۳) شاعر امریکایی و تی اس الیوت (۱۸۸۸- ۱۹۶۵) شاعر امریکایی تبار انگلیسی اشعاری به ساختار روایی سروده­اند که از نمونه­های برجسته شعری به شمار می­آید. اشعار روایی در ایران و در زبان فارسی نیز به شکل منظومه و در قالب مثنوی وجود داشت و شاعران به تناسب ذوق و مقتضای حال در مضامین حماسی، غنایی، عرفانی و تعلیمی طبع آزمایی کردند که حتی پس از شعر نو نیمایی و تا به امروز ادامه دارد.

   در زبان و ادبیات تالشی نمونه­های نغز و دلنشین از این نوع شعر از شاعرانی چون مسرور ماسالی(خندیله پشت)، اشکبوس اسرارپوش(ستار و سرکار) و… وجود دارد که می­تواند الگوی شاعران معاصر تالش باشد. با توجه به اهمیت منظومه­سرایی و رسالتی که ادبیات در حفظ و انتقال فرهنگ­ها و ارزش­ها از نسلی به نسل دیگر دارد بررسی و نقد شعر شاعران جوان و معاصر تالش در رشد و کمال شعر تالشی لازم و ضروری است.

      شعر تالشی به دلیل کمبود مصوت و کاربرد فراوان صامت­ها امکان وزن را از شاعر می­گیرد و رعایت وزن نیازمند توانایی بالای شاعر در این کار است که شعر فوق فاقد آن است با این حال قافیه که تا حدودی کمبود وزن را در شعر پر می­کند و سبب آهنگین و مسجع بودن شعر می­شود در این شعر رعایت شده است. منظومه تالشی «شال و اسبه» داستانی تمثیلی، فابل­گونه و فولکلور است. داستان تمثیلی، روایتی است به شعر یا به نثر که مانند یک ضرب‌المثل و بر روی هم مشبهٌ‌به یا مستعارٌ مِنهی است که جانشین مشبه یا مستعارٌله محذوف شده است. داستان­های تمثیلی حاوی حجمی از نمادها هستند اما با این تفاوت که تمثیل نوعی تصویرنگاری است که در آن مفاهیم و مقاصد اخلاقی از پیش شناخته شده­ای از روی قصد به اشخاص، اشیاء و حوادث منتقل می­شود، در حالیکه نمادگرایی تجسم احساسِ هستی­ها و جوهرهایی است که قبلاً درک نشده باشد و جز به شکل نمادین خاص هم قابل درک نباشد.

   روایت در این شعر بدون هیچگونه صحنه­سازی و توصیف فضا با بیتی خطابی به خواننده شروع می­شود سپس شاعر سریع با سه نماد که برخواسته از تمثیلی بومی است روایت را شروع می­کند. در مصرع دوم بیت نخست شاعر کنایه و مثلی را بیان می­کند و با این مثل تالشی خلأ صحنه و فضاسازی را در ابتدای داستان پر می­کند از این مصرع( ﺍﯾﻠﯽ ﺍﺷﺘﻦ ﻧِﺪﺍﺷﺘَﻪ ﺍَﺳﺒﯽ ﺭﻭﻧﺪَه) تعریضی دارد به تیپ­هایی از جامعه که دسترنج دیگران را می­خورند و بدون زحمت کارشان را پیش می­برند. پس این مقدمه کوتاه و سریع شاعر که با موضوع و محوریت اجتماعی نشان­دهنده درونمایه جامعه شناختی است اصل روایت را از زاویه دید دانای کل نامحدود با سه نماد اسبه(سگ) و شال(روباه) و کرگ(مرغ) شروع می­کند. نماد یا سمبل، نشانه­ای است میان صورت و معنا که بین آن نه شباهت عینی و نه رابطه همجواری وجود دارد و به مانند استعاره یک رابطه دو سویه است اما برخلاف استعاره بر مفاهیم متعدد دلالت­ دارد. سگ در ادبیات عرفانی نماد نفس است در فرهنگ­ها و ادبیات ملل بازتاب داشته طوری که در برخی فرهنگ­ها مانند دین اسلام نجس شمرده شده اما در فرهنگ دیگر در کنار اسب، شتر و گوسفند مورد احترام بوده است. در این شعر روایی سگ نماد خائنین متقلب است و روباه نماد فریب خوردگان بی نصیب، روباهی که در نمادپردازی فرهنگ ملل نماینده فریبکاری است اما به صورت استعاره­ای تهکمیه در این شعر نماد فریب خوردگان است شاعر با این تناقض و تضادی که در نماد روباه ایجاد کرده می­خواهد اغراقی در بیان مفهوم مورد نظر خود داشته باشد تا برای خواننده باورپذیر و تأمل­انگیز و پندآمیز باشد. و مرغ نماد سرمایه و صاحبخانه نیز نماد حاکم جامعه. از مصرع دوم بیت ششم راوی تغییر می­کند و داستان از زبان روباه روایت می­شود.

     قدرت نماد در انتقال چندین مفهوم سبب می­شود از منظری دیگر نیز به شعر رحمانی توجه کنیم و آن بررسی شعر با فرض درونمایه عرفانی است در این صورت تفسیر نمادها به سمت عرفان کشیده می­شود. صاحبخانه نماد انسان می­شود، سگ نماد نفس و روباه نماد خواسته­های دنیوی و وساوس نفسانی و مرغ نماد جان. با این فرض کشمکش در داستان به دو گونه قابل تقسیم است؛ کشمکش بیرونی(کشمکش بین صاحبخانه با سگ، سگ و روباه با صاحبخانه و سگ با روباه)؛ کشمکش درونی و آن (کشمکش انسان با نفس و خواسته­های دنیوی است.) در این تمثیل، مرغ یا جان هر بار به واسطه حرص نفس مورد تعرض قرار می­گیرد و هر بار در این دنیا به مراتب پایین تنزل می­یابد و می­میرد و سرانجام با بیداری و هوشیاری سالک نفس تنبیه می­شود و خواسته­های دنیایی که بیرون از آدمی است رنگ می­بازد و از ذهن سالک دور می­شود تا بدین ترتیب مرغ جان نجات می­یابد.

   صحنه­پردازی با وجود کوتاهی داستان به خوبی در این روایت رعایت شده است و استفاده از ترکیباتی مانند تله(دام)، خون، دس و پا خشک(دست و پای خشک) فضایی تیره و تاریک از تبانی و فریب را برای خواننده مجسم می­کند و در ادامه با جست و گریز روباه و سگ فضای دلهره را به مخاطب منتقل می­کند. اصطلاح «مچه گنه» که برای روباه در این شعر نسبت داده شده معادل به «ترک قبای کسی برخوردن» در فارسی است که شاعر می­خواهد آن تناقضی که در نمادپردازی روباه به کار برده پررنگ­تر کند و شخصیت مورد نظر را با تلنگری به واقعیت نزدیک سازد. روباه که خود به فریبکاری معروف است حالا خود فریب خورده است و این به مذاق او خوش نمی­آید لذا سعی می­کند با آگاه ساختن صاحبخانه چهره واقعی سگ را به او که در سرای منزل خانه دارد و در حال خیانت است، نشان دهد.

     اصطلاح «گه اش آکرده» در بیت هفتم، یعنی دهان را باز کرد که کنایه از خبر دادن و طبل آگاهی کوبیدن است و بیدار کردن صاحبخانه از خواب غفلت و نقطه اوج داستان است زیرا سگ در این صحنه رسوا می­­شود. در اینجا کشمکشی بیرونی بین صاحبخانه با سگ اتفاق می­افتد شاعر کنش شخصیت صاحبخانه را که حالا از اصل ماجرا باخبر شده در مقابل خائن نشان می­دهد سگی که در ادب فارسی و در افسانه­ها و اسطوره نماد وفاداری است. تنبیه کردن و نبخشیدن سگ تاوان خیانت اوست. سگ در بیت سیزدهم در حالت استیصال و ناچاری روباه را برای نجات خود به کمک می­طلبد و از او یاری می­خواهد و او را رفیق خطاب می­کند مبنای چنین خواهشی از طرف سگ بر مثل معروف تالشی است(سر اسبه شالی برایه) که سگ سرخ برادر روباه یا شغال است و برادر خطاب دادن سگ به روباه نیز بر اساس این مثل معروف است اما روباه که نارفیقی سگ برایش روشن شده به این واقعیت می­رسد که چنین مثلی در واقعیت درست نیست که اگر اینگونه بود خانه شغال در جنگل و خانه سگ در حیاط صاحبخانه نبود. نقطه قوت شعر رحمانی در نمادپردازی وارونه­ایست (reverse symbol) که انجام داده است. یعنی سگ را که به طور معمول و در فرهنگ فولکلور نماد وفاداری است خائن و روباه را که نماد فریبکاری است نماد فریب خورده آورده است و از این مهم به خوبی برآمده است. قرار دادن تمثیل های زیبا و خواندنی در سروده های جدید با دورنمایه اخلاقی، عرفانی، اجتماعی، سیاسی و دینی می تواند نقطه عطفی در تعلیم و تربیت نسل جدید و تنبه و آگاهی مردم تالش باشد. به امید خلق آثاری قوی و ماندگار در این زمینه برای همه شاعران تالش بزرگ…

با آرزوی توفیق روزافزون

صغری(سونیا) رحمتی نژاد

۹۴/۰۹/۱۱

همچنین ببینید

خبر شاد و خوشحال کننده برای کودکان تالش | نخستین مجموعه شعرهای کودک تالشی در ایران منتشر شدند

بالاخره پس از مدت ها تلاش و کوشش دو مجموعه شعر کودک تالشی “پَپو” و …

۹ دیدگاه

  1. تشکر از خانم رحمتی نژاد بابت زحمتی که کشیدن،

  2. با سلام و درود
    و سپاس از آقای احمدی بخاطر زحمات دلسوزانه ایشان
    پاینده باشید جناب رحمانی عزیز

    • مازیار احمدی

      عرض سلام و درود بیکران به شما خانم رحمتی نژاد گرامی،

      همچنین سپاس بابت لطف و عنایتی که بنده و سایت شاندرمن۲۰ دارید و حرکتهای کوچک ما در شاندرمن۲۰ را بزرگ شمرده اید. البته همین حرکت های اندک هم بدون کمک و همیاری بزرگوارانی چون شما و دیگر دوستان فعال در عرصه فرهنگ و هنر تالش و شاندرمن میسر نبوده است.

      بنده به شخصه از نقدی های ادبی شما در خصوص سروده ها و منظومه های تالشی فراوان لذت می برم و بسیار استفاده. نخستین بار با نقد بسیار خواندنی شما در خصوص شعر للیکه دار امین رحمانی عزیز بود که نظر من را به نگاه موشکافانه و تخصصی شما نسبت به سروده های تالشی جلب نمود و از تخصص و تبحر در این زمینه شما در این خصوص به وجد آمدم.

      پر واضح است که وجود جوانان متخصص و اهل ادب و هنری چون شما که بی ادعا و دلسوزانه برای سرزمین مادری و فرهنگ، ادب و هنر آن دغدغه دارید بدون شک آینده روشنی را برای شاندرمن و تالش رقم خواهد زد. البته امید است که دوستان و بزرگوارانی که در عرصه ادبیات تالش فعال هستند نیز در آبنده بیشتر با قلم شیوای شما آشنا گردند و بهره گیرند از وجود شما دوست گرانمایه…

      در این مسیر سایت شاندرمن ۲۰ فقط کانالی جهت معرفی فرهنگ، ادب و هنر و استعداد ها و چهره های فعال در این زمینه ها در شاندرمن و سراسر تالش می باشد.

  3. منفرد سیدمومن

    درود بر شاعر و نقاد که دارند نقد ادبی را تالش جا می اندازند

  4. تشکر مومن جان.

  5. شعر زیبا و توضیحات خوبی بود. تشکر از زحماتتون.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.