شاندرمن از گذشته تا امروز

نویسنده: سید مومن منفرد

بسیاری از ایرانیان فکر می کنند شاندرمن کلمه ای خارجی است و از این اسم بسیار خوششان می آید و در اسامی شرکتها،تالارها،رستورانها و … از آن استفاده می کنند.

شاندرمن همین جااست،کلمه ای ایرانی است نه خارجی.بخش و شهریست در استان گیلان در منطقه قومی تالش

شاندرمن از مناطق قدیمی و زیبای تالش نشین استان گیلان می باشد که از نظر موقعیت جغرافیایی، بین عرضهای جغرافیایی ۳۷ درجه و ۱۸ دقیقه تا ۳۷ درجه و ۲۹ دقیقه شمالی و طولهای جغرافیایی ۴۸ درجه و ۴۳ دقیقه تا ۴۹ درجه و ۱۱ دقیقه شرقی قرار گرفته است. مساحت شاندرمن ۴۰۳/۵ کیلومتر مربع می باشد که ۶۵ درصد از وسعت شهرستان ماسال و شاندرمن را به خود اختصاص داده است و دارای ۶۸ آبادی می باشد.۱

شاندرمن (1)

موقعیت:

شاندرمن از طرف شمال به شهرستان رضوانشهر، از طرف شرق به شهرستان صومعه سرا، از طرف جنوب به بخش مرکزی ماسال و از طرف غرب به شهرستان خلخال محدود شده است. شاندرمن از سه بخش جلگه ای، کوهپایه ای و کوهستانی تشکیل شده است که هر بخش دارای جاذبه های فراوانی می باشد و وسعت بخش جلگه ای خیلی بیشتر از بخش های دیگر است و به نظر می رسد هیچ منطقه ای در حوزه تالش بزرگ به اندازه شاندرمن از جلگه وسیع وپهناور با شیب ملایم برخوردار نباشد که این از عمده مزیت های آن است و زمینه هرگونه فعالیت توسعه ای را دارد. شهر شاندرمن در بخش جلگه ای شهرستان واقع شده و دارای سطحی هموار با شیب ملایم از طرف غرب به شرق می باشد و میزان شیب آن حدودا ۲ درصد است. در خصوص عناصر آب و هوایی متوسط سالانه درجه حرارت۱۵/۱ درجه سانتیگراد بوده که این میزان بین ۶ درجه در ماه اسفند تا ۲۴/۷ درجه در ماه مرداد تغییر می یابد. توزیع فصل بارندگی دراین محدوده نشان می دهد که فصل پاییز با ۳۸/۶۲ درصد دارای بالاترین و فصل زمستان با ۱۷/۱۶ درصد دارای کمترین میزان باران هستند. متوسط کلی بارندگی شهر شاندرمن حدود ۱۱۶۲/۵ میلی متر بوده است و میزان رطوبت نسبی نیز ۸۳ درصد می باشد. بادهای غالب عمدتا در جهت شمال غربی و پس از آن شمال شرقی به طرفین محدود می شوند. از نظر خصوصیات تکنونیکی شهر شاندرمن و نواحی پیرامونی آن به نوار چین خورده آنتی کلینوریوم با محور شمالی ـ جنوبی وابسته بوده است. بنابراین در رابطه با لرزه خیزی این محدوده جزء نواحی لرزه خیز به تبعیت از استان گیلان و کل کشور به شمار می رود بطوریکه گسل بزرگ آستارا ـ تالش از طرف شمالی ـ جنوبی از این منطقه عبور می کند.

بخش شاندرمن از نظر ناهمواری شامل دو قسمت است که عبارتند از: منطقه کوهستانی و جلگه ای.منطقه کوهستانی این بخش در قسمت میانی کوههای تالش و در محل انحراف این کوهها از جهت شمالی ـ جنوبی به شمال غربی ـ جنوب شرقی قرار دارد. این کوهها قسمتی از کوههای تالش است و محل جذب و ذخیره نزولات جوی است که بصورت برف و باران در این ارتفاعات می بارد و سرچشمه رود مرغک شاندرمن و بسیاری از رودهای دیگر در غرب گیلان می باشد. در ناحیه کوهستانی بخش شاندرمن کوههایی با قلل مرتفع وجود دارد که از آنها می توان کوههای سیامار، کردان، سیفی، سنگَه خوار، ربارون پِشت، هَژدانسَر، نوزدَنسَر، دولی گیریَه و قلل بیَه چال و آرجَپا را می توان نام برد. منطقه جلگه ای شاندرمن در منتهی الیه شمال غرب جلگه مرکزی گیلان قرار دارد و شامل یک ناحیه آبرفتی است که حاصل رسوب گذاری رودهای جاری در این بخش می باشد.

شاندرمن (9) 

وجه تسمیه شاندرمن:

شاندرمن در بین معمرین و قدما بصورت شاندرمین šānd∂rmin تلفظ می شود ولی در بعضی از کتب قدیمی بصورت شاندربین، شاندرمند و در مهر حکومت شاندرمن و ماسال بصورت شاندارمَن حک شده است.

آگاهان محلی که شاندرمن را از نظر قدمت از ماسال جلوتر می دانند واژه شاندرمن را چنین تشریح کرده اند که در زبان تالشی گویش شاندرمن(شو šo) معادل رفتن، (شو منَه šo m∂na) معادل رفتن با من است۲. بطوری که بعضی معتقدند بخاطر این که شاندرمن در گذشته دارای کاروانسراهایی بوده و در واقع محل عبور و اتراق کاروانهایی به سمت تالش شمالی و خلخال بوده است به این نام نامگذاری شده است. برخی دیگر نیز معتقدند در دوران قدیم این منطقه شاه نشین بوده است و به همین دلیل آن را شاندرمن(شاه در من) نامیده اند. عبدالحسین خان مرزبانی یکی از خوانین شاندرمن، این واژه را بصورت شندرمَن š∂nd∂rman بیان می نمودند که (شندرš∂nd∂r) در زبان تالشی به معنی پاره پاره می باشد. میرزا لطف الله وزیری یکی از معمرین شاندرمن می گوید از فرانسوی هایی که در سال۱۳۱۶ برای خریدن درختهای گردو(کهربایی،جمشید،۱۳۸۰،خاطرات هنرمندان،گیله وا،ش ۶۱،س۹،ص۳۸)به منطقه آمده بودند پرسیدم آن را خوش آواز یا خوش آباد معنی کرده اند. برخی نیز شاندرمن را دیاری که راه و معبر آن بسیار شیرین و دلنواز است معنی کرده اند و برخی دیگر نیز علت نامگذاری آن را آمدن فردی از کشور شام(سوریه فعلی) می دانند که درست بنظر نمی رسد.

 

واژه یابی شاندرمن از لحاظ ریشه یابی:

«شان» در فرهنگ جهانگیری، فرهنگ رشیدی، غیاث اللغات، انجمن آرا و تحفه الاحباب اوبهی به معنی جامه و پارچه سفیدی است که از هندوستان آوردند. (نقل از دهخدا) و نیز خانه زنبور عسل را گویند که در آن عسل با شد(برهان قاطع). در فرهنگ جهانگیری، رشیدی و غیاث اللغات به نقل از فرهنگ سروری به معنی خانه زنبور عسل آمده است. (نقل از دهخدا)۳. شان به معنی زنبور عسل و شاندمین به معنی زلف و کاکل است. شان در تالشی به مومی گفته می شود که زنبورهای عسل قبلا آماده می کنند و در حفره های آن عسل ریزی می کنند(عَسَلَ شونَهasala šuna). (شان دَرšān dar) یعنی در عسل قرار گرفته و (مَنman) به معنی خانواده و خانمان است.۴ «شان» به معنی قدر و مرتبه و شوکت آمده است. (برهان) در فرهنگ نظام و آنند راج به معنی قدر و مرتبه و در فرهنگ جهانگیری به معنی رتبه آمده است(نقل از دهخدا) در این صورت شاندرمن این معنی را می دهد:

شان(بلند مرتبه)+ در(حرف اضافه)+ مان و من(خانه)= در خانه باشکوه و بلند مرتبه

«من» در پارسی باستان بصورت mana(مال من) و در اوستا بصورتmana(منه) تلفظ می شد. واژه منا به لغت زنده و پازند به معنی گشاد و فراخ باشد و آن را شایگان هم گویند. (برهان) بنابراین این احتمال وجود دارد که شاندرمن در گذشته شاندرمنا یا شاندرمنه تلفظ می گردید.۵

واقعا شاندرمن به چه معناست؟؟!!

 

شاندرمن در تقسیمات کشوری:

شاندرمن در گذشته جزء گسکر بوده است بطوریکه در سال ۱۳۸۷ طی کاوشهای باستان شناسی در بایه زاد محله شیخ نشین قسمتهایی از این شهر قدیمی کشف شد. در دوره سلطنت فتحعلی شاه از وسعت حاکم نشین گسکر به تدریج کاسته و به خان نشین های کوچکتر شاندرمن، ماسال و تالشدولاب تقسیم شده و این سه خان نشین به اضافه خان نشین های اسالم و کرگانرود خمسه توالش خوانده می شدند.۶

در سال ۱۲۸۶ شمسی، گیلان شامل ۱۹ ناحیه شد که شاندرمن یکی از آن نواحی بود. در آن زمان هر ناحیه دارای بلوک بود و حاکم بلوک نایب الحکومه داشت که نایب الحکومه شاندرمن در روستای بیتَم دایر بود.۷

در سال ۱۳۱۶ منطقه شاندرمن و ماسال جزء بخش شفارود محسوب می شدند و در سال ۱۳۲۳ شاندرمن و ماسال به دو دهستان تبدیل شدند و در سال ۱۳۲۹ بخش شاندرمن و ماسال تشکیل شد.۸

قبل از ماسال بیتَم و سپس شاندرمن مرکز بخش بود و اکنون شهر ماسال مرکز شهرستان ماسال و شاندرمن می باشد.۹

در سال ۱۳۷۶ با ارتقا یافتن ماسال به مرکز شهرستان، شاندرمن تبدیل به بخش جداگانه ای شد. در حال حاضر بخش شاندرمن شامل دو دهستان شاندرمن و شیخ نشین  و یک شهر به نام بازار جمعه می باشد. در سالهای نخستین پس از انقلاب به مدت ۳ سال شاندرمن دارای شهرداری شد که بخاطر موانع ساختاری و توجیه اقتصادی، شهرداری آن برچیده شد و شهردار آن در آن دوران آقای نصیب امیراحمدی بود.

پس از گذشت سه دهه بالاخره در سال ۱۳۷۹ شاندرمن تبدیل به نقطه شهری شد که هسته های ابتدایی شهر را علاوه بر بازار جمعه آبادیهای سیاهمرد، پاشکم، کفود مژده و بنَه سرا تشکیل داده اند. اولین شهردار این شهر در دوره جدید که از بازاری در دو طرف رود مرغک(الکان رود) تشکیل شده است آقای شیرعلی نیرومند و آخرین آن در زمان نگارش آقای مرتضی شهبازی می باشد. با ایجاد شهرداری، شاندرمن روزبه روز شکل بهتری پیدا کرده و نسبت به گذشته زیباتر شده است.

شاندرمن (2)

 

جمعیت:

طبق نظر رابینو در سال ۱۹۰۶ میلادی شاندرمن سه هزار نفر جعیت و دارای ۶۰۰ خانوار بود در حالی که در حال حاضر شاندرمن دارای ۲۱۵۸۵ نفر جمعیت است که ۴۴۴۵ خانوار در نقاط روستایی با ۱۷۷۱۹ نفر جمعیت و ۹۹۷ خانوار با ۳۸۶۶ نفر جمعیت در نقطه شهری بازارجمعه شاندرمن زندگی می کنند و تراکم نسبی جمعیت ۷/۵۱ نفر در هر کیلومتر مربع است.۱۰ به علت زندگی ایلی ـ عشایری در شاندرمن و باقی ماندن بعضی از شرایط آن زندگی ایل شاندرمن از نظر جمعیتی به ۱۲ تیره سیاهمرد، بایَه زا، چَپَه زا، عیسیَ زا، مُعاف، اَیمات، شکاریَه، نیلَش، پَلَنگَ سرا، خسارَه زا و … تقسیم می شود که بررسی هر کدام مقاله های جداگانه ای را می طلبد. در ضمن برخی از اهالی شاندرمن در گذشته به جوکندان، لیسار، حویق، چوبر و … مهاجرت۱۱ نموده اند و همیشه از غیرت شاندرمنی بودن خود صحبت می کنند و به آن افتخار می ورزند. در حال حاضر یکی از محله های دهستان جوکندان هشتپر(شهرستان تالش) به نام شاندرمن محله می باشد.۱۲

 

حاکمان شاندرمن:

معروفترین خان شاندرمن در عهد فتحعلی شاه، ابراهیم خان شاندرمنی بود که در شاندرمن حکومت موروثی داشت. از طرفی چون دخترش (خانم جان خانم) زوجه بیست و ششم فتحعلی شاه محسوب می شد این خان در منطقه خود از قدرت ویژه ای برخوردار بود. بعدها از این خانم غیراز دو فرزند  که هر دو بعد از تولد مردند فرزندی بدنیا نیامد .(لسان الملک،ص  ۲۹۱)

در زمان فریزر ابراهیم خان شاندرمنی یکی از شش خوانین متنفذ تالش به حساب می آمد.(رابینو،ص ۹۸) اما ژنرال دورن در سفرنامه اش حاکم شاندرمن را نصراله خان ذکر کرده است.(میرزا ابراهیم، ص ۱۹۸)

در عهد رابینو حکمران شاندرمن نصراله خان پسر رحیم خان پسر نصرت اله خان پسر ابراهیم بوده است. (رابینو،ص ۶) خوانین شاندرمن برای تحکیم بیشتر قدرت خود در منطقه با خوانین ماسال وتالشدولاب وصلت نمودند.

یاذآوری می شود در تاریخ گیلان ضمن شرح دهکده های شاندرمن از خرابه ای موسوم به چله خانه نام برده شده است که سابقاً مرکز نجفقلی بیگ شاندرمنی بوده  که گویا حکومت پنج ناحیه تالش را داشته است.(رابینو،ص ۱۳۲)۱۳

 

شاندرمن در کتب معتبر و سفرنامه ها:

شاندرمن (8)

در اواخر قرن سیزدهم(۱۲۷۶ هجری قمری) میرزا ابراهیم در سفرنامه مازندران و استرآباد و گیلان و چندی پس از او خودزکو از منطقه شاندرمن به اختصار یاد کرده اند.

در لغتنامه دهخدا به نقل از فرهنگ جغرافیایی کیهان ضمن نوشتن حدود اربعه شاندرمن و شغل اهالی آن، روستاهای انجیلان، شالکه و معاف را به عنوان قرای معتبر آن معرفی می نماید و تعداد روستاهای آن را ۳۷ و مساحت آن را ۹ فرسخ مربع می نویسد که دارای ۶۴۴ خانوار و ۳۰۰۰ نفر جمعیت می باشند.۱۴

نخستین کس از تاریخ نویسان و خاطره نگاران ایرانی که در طول قرون و اعصار از شاندرمن نام برده، میرزا ابراهیم صاحب «سفرنامه استرآباد و مازندران و گیلان» است که به سال ۱۲۷۶ هجری قمری تألیف یافت و وی نیز شاندرمن را شاندربین یاد کرده است. وی زیر عنوان«حاکم نشین شاندربین»ـ که در حاشیه، آن را به «شاندرمین» اصلاح کرده اند ـ می نویسد: «جانب مغرب گیلان حاکم نشین اول ـ شاندرمین، حاکم، نصرالله خان، تفنگچی یکصد و پنجاه نفر و ییلاق و قشلاق دارد. محصولش ابریشم و برنج و روغن و عسل و پشم گوسفند و لباسشان از پشم و )کفش( چموش است. نیمی تالش و نیمی گیلک می باشند.۱۵

الکساندر خودزکو محقق لهستانی الاصل روسی که در دهه ۱۲۵۷ هجری(۱۸۴۰ میلادی) در رشت بود با برآورد۴۰۰۰ نفر جمعیت برای شاندرمن درباره شاندرمن می نویسد: فتحعلی شاه پس از آنکه سرزمین مستقل گسکر را تحت تسلط خود درآورد آن را به پنج بلوک تقسیم کرد که بلوک شاندرمن یکی از آنهاست. همچنین در ادامه می نویسد این بلوک کوچک که به کوهها تکیه داده و از هیچ طریقی به دریا راه ندارد ابریشم و دام و گندم و عسل تولید می کند. والی آن رضاخان است که در مرکز یعنی در بیتَم اقامت دارد و بلوک شاندرمن به همراه ماسال و تالشدولاب را معمولا به نام کوهپایه های گسکر می شناسند و وی مواجب ۱۵۰ تفنگچی شاندرمنی را که در خدمت انزلی هستند ۲۰۳۸ تومان و مستمری مادام العمر و حق تیراندازی برای آنان ۱۳۰ تومان است و مالیاتهای شاندرمن ۲۵۳۰ تومان می باشد.۱۶

از نظر گریگوری والریانویچ ملگونفmelgunof شاندرمن در سال ۱۲۷۷ هجری(۱۸۶۰ میلادی) از زمان هدایت الله خان دارای مردمی فقیر و دهکده هایی ویران بوده است.۱۷

بیست سال پس از این تاریخ(۱۲۹۷ هجری) زنوویفzenovieff  گفته است که شاندرمن دارای شانزده دهکده و۱۲۵۰ نفر جمعیت است که چهار دهکده از آنها خراب و بقیه کم جمعیت هستند.۱۸

رابینو از قول هنتشhaentzsehدرباره ساکنین دهکده معاف که مسکن کردان معافی است که در اصل از زنجان یا خلخال به این منطقه آمده اند ـ می نویسد:این مردم از فرقه داودی یعنی علی اللهی هستند و بقیه سکنه شاندرمن جز عده کمی که مذهب تسنن دارند شیعه هستند.۱۹

ابونصر میرزا حسام­السلطنه که در سالهای ۱۳۰۵تا ۱۳۰۸ هجری از طرف ناصرالدین شاه حاکم گیلان بود؛ در اوایل آخرین سال حکومتش در گیلان به دستور ناصرالدین­شاه، سفری به «طوالش» می­نماید که ماحصل آن سفر را تحت عنوان «روزنامه و راپورت مسافرت طوالش» به ناصرالدین­شاه گزارش می­کند. او نیز از ماسال و سپس از شاندرمن بازدید نموده و در گزارش خویش مفصل در خصوص شاندرمن می نویسد: صبح روز چهارشنبه بعد از ادای فریضه، چون مسافت راه(ماسال به شاندرمن) کم بود بعد از صرف نهار به محل شاندرمن که دوم بلوک توالش است،روانه شدم. پس از دادن هدایایی به خوانین ماسال از رودخانه ماسال عبور کرده روانه شدم همه جا از بغله(کنار) کوه به سمت شمال غربی حرکت می نمودم. بعضی جدولهای کوچک جاری بود راه هم همه جا تراشیده شده درخت مصادم نبود. آبادی در خط راه کم دیده شد. بعضی درختهای کهن که در حقیقت وضع خلقت آنها اسباب تعجب بود مشاهده نمودم. بعد از یک ساعت طی مسافت از خاک ماسال عبور کرده به خاک گسکر رسیدیم چند مزرعه که خاک گسکر و به مالکیت مرزبان خان حاکم شاندرمن است، در عرض راه واقع بود.به واسطه باد گرم قدری اسباب کسالت خود و همراهان گردید. مرزبان خان و پسرهای او در اول خاک شاندرمن با اهالی آنجا که اغلب سواره بوده و با یراق و اسلحه صحیح آمده بودند. از رودخانه چاله سرا که از طرف کوه ییلاق شاندرمن به سمت مرداب جریان دارد عبور کردم این رودخانه آب بسیار گوارا یی دارد یک ساعت به غروب مانده وارد شاندرمن شدم. شاندرمن طرف شمال غربی رشت در دامنه کوه واقع، به نسبت ماسال، جلگه او کمتر و هوا گرمتر مشاهده شد و درخت مرکبات هم بسیار دیدم. پس از استراحت شب، فردای آن روز بعضی از اهالی شاندرمن از سوء سلوک رعایای گسکر نسبت به خودشان بسیار کرده حکم سختی به عهده(مجیب السفرا) نوشته که نایب الحکومه گسکر آنها را از این حرکات زشت منع کرده البته اسبهای اهالی شاندرمن را که به سرقت برده اند رد نمایند و اگر رد ننمود تا مراجعت خود به شهر، البته آنچه لازمه حقگزاری است معمول و رفتار خواهد شد. چون آن روز هوای آن محوطه قدری گرم کرد، لهذا برای دیدن جنگل نهار را در کنار رودخانه شاندرمن صرف نمودم یکی از شکارچیان همراه در زمان قلیلی هشت قطعه قرقاول شکار کرده آورد در آن وقت کمال افسوس را خوردم که چرا ممکن نیست به یک واسطه سریعی این طیور خوش نقش و خوش گوشت را تقدیم حضور ملوکانه نمایم ولی چون از آن خیال مأیوس و محروم ماندم برای خانه زاد دولت جهانگیر میرزا به ضمیمه قدری عسل که حاصل کوهستان آنجاست فرستادم. درخت این جنگل شیر مازو و گردو و آزاد است، سایر درختهای دیگر هم بود که زغال آن بسیار صلب و خوب می شود. از این روز قبل باد گرم بود و لازمه این باد هم این است که حتما باید انقلابی در هوا پیدا شود، باران آمد. وضع شاندرمن از بی اعتدالی و بی انصافی حکام پنج سال پیش گیلان، بسیار خراب و اهالی پریشان و فقیر دیده شد. به این معنی که خوانین نجیب این بلوک را برای جلب منفعت خودشان به روی یکدیگر واداشته آدم فروشی می نمودند. حاکم بیچاره محل هم ناچار شده که قرض نماید یا خود یا رعیت را بی پا نموده با حکومت کل سلوک نماید. چنانچه همین مرزبان خان حاکم حالیه، مبلغی الان به خارجه مقروض و تمام املاک او در نزد مردم حاصل مباح به واسطه سابق است لیکن در این دو سال کم کم درصدد جبران ایام گذشته برآمده امیدوارم که اگر چندی به همین قسم بگذرد رفع آلودگی و کسالت او بشود و این حاکم بیچاره کمال تحیر از وضع اختصار و سبک مسافرت من نمود، به این معنی که اغلب تدارکاتی از قبیل گوسفند و غیره برای اردوی خیالی حاکم تهیه نموده بود تماما بدون دست اندازی احدی بر جای خود باقی ماند. صبح روز جمعه پس از قطع باران و مساعد شدن هوا محض دلجویی مرزبان خان حاکم و تشویق به خدمات دولت، دو طاقه شال کرمانی به پسرهای او و یک توپ سرداری ترمه هم به خود او داده زیاده از حد مهیج و مشوق خدمتگزاری گردید. از شاندرمن بهطرفتالشدولاب حرکت نمودم. خط راه تماما به طرف شمال حقیقی واقع بود. چون باران بحمدالله موقوف شده بود، هوا طراوت مخصوصی داشت، بعد از طی نیم ساعت طی مسافت از محل حکومتی که موسوم به بیتَم است و قدری راه آن ساخته بود به جنگلهای عمیقی رسیدم حقیقتا قدر این قسم جنگل و ملک را باید دانست. قریب یک ساعت به طرف شمال از جنگلهای قوی عبور کرده به نهر مختصری(رودخانه دیلیکdilik) که حد و سد شاندرمن و تالشدولاب است رسیدم و وارد منطقه تالشدولاب شدم.۲۰

هاسینت لویی رابینو دی بورگانه نایب کنسول انگلستان در سالهای ۱۹۰۶ الی ۱۹۱۲ میلادی(سالهای ۱۲۸۱ تا ۱۲۸۷ شمسی) در رشت شاندرمن بصورت کامل و به زیبایی تمام و کامل معرفی می کند که: شاندرمن در میان تالشدولاب و ماسال قرار دارد بطوریکه حدود آن از شمال به تالشدولاب و از جنوب به ماسال و از مشرق به گسکر و از مغرب به خلخال محدود می گردد. شاندرمن سابقا یکی از قسمتهای منطقه وسیع گسکر بوده است. شاندرمن اکنون دارای ۳۰۰۰ نفر جمعیت است که با کشاورزی و گله داری و پرورش زنبور عسل زندگی می کنند. اکثر این مردم به چادرنشینی عادت دارند و به تناسب فصل در کوهستانها به کوچ می پردازند. زبان اهالی شاندرمن تالشی است.

رابینو در بخش حکومت می نویسد: در حدود یک قرن است که حکومت این ناحیه در خانواده خان فعلی نصرالله خان فرزند رحیم خان فرزند نصرالله خان فرزند ابراهیم خان موروثی می باشد. رابینو در بخش رودخانه ها می نویسد: رودخانه شاندرمن از ده جریان آب تشکیل می شود که یکی از دولی گیریَهduli girya  از شمال می آید و به نام اَمرادول amrādul معروف است و دیگری از خشکَه دَریا x∂ška daryā در جنوب. در ناحیه دران d∂rān رودخانه به تالشَه خالَه tāl∂ša xāla معروف است و در سه فرسنگی مرداب از آن جدا می گردد. این رودخانه به دو شاخه منشعب می شود. شاخه جنوبی به نام چاله سرا یا مرغک در کُتُمجان kotomjān به خالکایی xālkāie ماسال می پیوندد و شعبه شمالی به نام واوَیلاvāvailā  در بهمبر به مرداب می ریزد. نهرهای چاله سرا عبارتست از: گَنزِرganzer در شمال، تونکَه آب در جنوب، میر محله در جنوب، لیپا lipā در شمال، کَرَم لات در جنوب، لُنگ lung  در شمال، چَمَنی دَغَن در جنوب، دولَه ملال dula m∂lāl در جنوب، چلمَه سرا دَغَن در شمال، شالیکِهšālike  در شمال، پاشکَم دَغَن pāškam  در شمال، سارمَه دَغَن در شمال، کران دَغَن در جنوب، ویشَگا دَغَن در شمال، میان گَسکَرَ دَغَن، کَهنَه دَغَن در شمال، میان دَغَن در شمال، چوشَه دَغَن در شمال، غربا در جنوب، نوده دَغَن در جنوب، کُتُمجان در جنوب، نوکَنده که در شمال به خالکایی منتهی می شود، در جنوب غربا رودخانه کوچکی است به نام بیجار خالَه که به نیزارهای کنار مرداب می رسد و به کرجیها(قایقها) اجازه می دهند تا به ساحل برسند، کیشَه خالَه و میان خالَه در شمال که جز در فصل زمستان و پاییز نمی توانند به مرداب برسند. رودخانه های دیگر شاندرمن از ییلاقهای عیسیَ زا و پَلَنگَ سرا سرچشمه گرفته، از اورماurmā واقع در میانکوه که می گویند در محل شهری قدیمی قرار دارد می گذرند. یک کیلومتر پایین تر کوهی مسیر رودخانه را به سمت تالشدولاب تغییر می دهد؛ و زمین های پست شاندرمن از این آبها استفاده نمی کند. کوههای ییلاقی شاندرمن عبارتست از: سیا مار، سرَسی، کردان، واشیار، النزَه بالا و اَلَنزَه پایین، سر دول، سیفی، هَژدانسَر، نوژدانسَر،ربارون پِشت، سیا بیل، دولی گیریَه، بابوئه چال، سَندَه پِشتَه، اسکَتان، سراچَه پِشت، سنگَه خوار، جیرَ دیلار، بیَه چال، کورَه کَش، آرا جَپا.

خشکَه دَریا منطقه گود افتاده ای است که در حدود ۵/۱ کیلومتر طول و به همین اندازه هم عرض دارد و با تیغه کوهی که خلخال و شاندرمن را از هم جدا می کند چندان فاصله ندارد. در آنجا آثار قناتهایی دیده می شود که نشان می دهد از این محل به عنوان مخزن آب استفاده می کردند. ییلاقهای مجاور خشکَه دَریا در جنوب زمینهای پست شاندرمن عبارتست از: وَارنابی، لَچور، لاکتراشان، هَرمِه، روخنَه سر، لِلِکون، خرونبَرَنگا، گُلگول، حاجی بجار، کوچیَ چِمَه، ساوناوَر که سابقا دهکده بزرگ و فعلا به صورت خرابه ای است. زمین آن مرتع است و اهالی شاندرمن چند روزی از اواخر بهار را در آنجا می گذرانند. فاصله ماسال به بیتَم دو فرسنگ و فاصله بیتَم به خمیران(انزلی) که در حاشیه مرداب است دو فرسنگ و فاصله بیتَم به پونل در منطقه تالشدولاب سه فرسَنگ است.

رابینو در پایان نوشته های خود درباره شاندرمن، دهکده های آن را به شرح زیر بر می شمارد که شامل: اَنجیلان، اولَم، بایَزاد(بایَزا)، بَشکام مَجد الدوله(پاشکَم)، بیتَم(در پای کوه قرار داشته و مرکز نایب الحکومه است)، پَلَنگَ سرا، پیرَسرا، شالکِه(این دهکده به شالکه بالا و پایین تقسیم می شود)، چاله سرا(در ساحل رودخانه ای به همین نام قرار دارد و روزهای جمعه بازاری در آن تشکیل می شود. غریب علی محله و جَفا سرا قسمتهایی از چاله سرا می باشد)، چَپَه زاد، چلَه خانه(خرابه ای است که سابقا مرکز نجفقلی بیگ شاندرمنی بوده است که حکومت ۵ ناحیه از تالش را داشت)، چُماچار(دارای بازاری در روزهای سه شنبه است)، چَموشدوزان، خَرفَکورَه، خُنَسی، سلَه چَر(اسطلخ زیر)، سیا دولَه، سیاه مرد، شکاری، شیخ نشین، سیفی، عیسی زاد، گسکمینجان، کَنگولَه ماژیَه (کَنگولَه مازو)، کوره(می گویند این ناحیه در محل یک شهر قدیمی قرار دارد)، کوره جان، لاکتراشان، معاف، ملک بگور، ملک جهان، میرمحله، نیلَش(نیلاش)، خلَوَرجان است و درآمد شاندرمن طبق نوشته های رابینو ۰۲/۱۸۵۱۷ قران می باشد. در کتاب رابینو بعضی از دهکده های فعلی شاندرمن به نامهای بَرگَه سرا، پاشکَم، پَلَنگَ سرا، چُماچار،  دلیجان، کُفود، کُفودمژده، قَران و معاف در قسمت گسکر جای داده شده اند.۲۱

مارسل بازن و کریستیان برمبرژه در رابطه با بازار شاندرمن می نویسد: بازار جمعه شاندرمن که نمونه ای از بازارهای هفتگی مشخصه دشت گیلان بین پره سر و کلاچای است می توان در حالت کلی به تمام منطقه گیلک تعمیم داد. این بازارها یک یا دوبار در هفته بسیاری از فروشندگان دوره گرد(بازارمج) را در یک جا و در اطراف دکان های دائمی که بعضا تعدادشان زیاد است جمع می کند. ولی دربقیه روزهای هفته فعالیت در این مراکز کم و کسالت آور است. این بازارها سابقه طولانی دارد و حد اقل در اوایل قرن نوزدهم وجود داشته است. تعداد کسانی که امروزه از این بازارها خرید می کنند مبین زنده بودن فعالیت آنها است. در این مورد با موقعیتی برخلاف قاعده عمومی روبرو هستیم که در آن بازارهای متناوب که در همه جا بعنوان حالت بدوی تجارت شناخته شده، در منطقه ای که از لحاظ تجارتی بسیار مجهز است از اهمیت برخوردارند. علت آن را می توان در نقش اجتماعی این بازارها که به اندازه فعالیت اقتصادی آنها مهم است دانست. زیرا بازار بهترین محل ملاقات اشخاص در منطقه ای است که روابط افراد در آن با یکدیگر چندان گسترده نیست۲۲

مارسل بازن با ترسیم نقشه بازار شاندرمن با عنوان خدمات عمومی در محله های شاندرمن می نویسد: عملا در محله های شاندرمن مغازه های دیگری وجود ندارد و حتی تعداد زیادی از آنها فاقد تجهیزات ابتدایی یعنی قهوه خانه ـ بقالی هستند. ۲۳

برمبرژه جهت مطالعات مردم شناسی و بررسی روش های گوناگون بهره برداری از خاک و فعالیت های تولیدی موجود در گیلان از ۱۰ منطقه بعنوان نقاط نمونه استفاده نمود که یکی از آن نقاط روستای نیلاش شاندرمن بود و صفحاتی از کتاب خود را به این روستا و عکس های آن اختصاص داده است.۲۴

در دائره المعارف مصاحب، مرکز شاندرمن«بازار جمعه» و تشکیل بازار نیز روزهای جمعه اعلام شده است ولی در سایر منابع آورده اند که بازار مزبور در چاله سرا،یکی از روستاهای شاندرمن تشکیل می گردید.۲۵

دکتر منوچهر ستوده در کتاب از آستارا تا آسترآباد می نویسد: از گذشته شاندرمن اطلاعی در دست نیست و نام این بخش در کتب جغرافیایی و تاریخی به چشم نمی خورد. دهکده بیتَم که تا امروز بر جای است در سال ۱۳۳۱ قمری یعنی زمانی که رابینو کتاب گیلان خود را می نوشت حاکم نشین این بخش بوده است و از شاندرمن دو راه به خلخال می رود: راه دهکده شال خلخال که از لَچور و کوهسار و خشکه دریا و سرخ سنگان(سرَسی) می گذرد. راه کلور که از روخنَه سَر و پایین لَچور و اَمرادول و آویجَه پاسَر و الَنزَه و سیا بیل و گدوک می گذرد. وی با قرار دادن بقعه امامزاده شفیع ابن موسی الکاظم(ع)در دهکده قشلاق نشین امامزاده شفیع شاندرمن، بقعه پیران بَست در پَلَنگَ سرای شاندرمن، بقعه آقا سید ابراهیم ابن موسی ابن جعفر(ع) در شاندرمن و بقعه ملا محمد در وزمَتَر شاندرمن در آثار و بناهای تاریخی شاندرمن در تشریح این بقعه ها می نویسد:

 

بقعه امامزاده شفیع ابن موسی الکاظم علیه السلام در دهکده قشلاق نشین امامزاده شفیع شاندرمن

بنایی است مربع به ابعاد ۷۰/۳ متر،چهر طرف بنا، ایوانی به طول ۹ متر و عرض ۷۰/۲ متر است و هر ایوان نه ستون چهار سوی چوبین دارد. دیوارهای این بنا چوبین و مشبک است و داخل اتاق و در وسط آن صندوقی چوبین مشبک به طول ۱۸۰ و عرض ۹۵ و ارتفاع ۱۲۰ سانتیمتر است. صحن امامزاده دری چوبین به ایوان قبلی دارد. این عبارات بر کتیبه بالای در و قسمت بالا و پایین چهارچوب آن دیده می شود: بسم الله الرحمن الرحیم السلام علیکم یا امامزاده شفیع ابن موسی الکاظم باعث بانی شد علی ابن رستم خان عمل خان سعید … سید محمد و احمد ابن استاد آقا بابا سارشک بود.

این عبارات با مرکب سیاه بر طرف چپ چهارچوب نوشته شده است: در آستانه پایین بقعه متبرکه تاریخ ساختمان معجرکاری به خط جمل و حساب ابجدی حک شده به لفظ بود تا خمسک مثلاب و دت اخ م س ک ۱۰۷۳٫ سقف صحن بقعه واشان کشی و از رو پل کوبی است. سقف ایوانها واشان کشی خالی بدون پل کوبی و لمبه کوبی است. مراسم علم بندی در این بقعه روز اول محرم و علم واچینی روز سیزدهم محرم یعنی سوم امام برپا می شود. سنگ قبر کوچکی در قبرستان بقعه است. این عبارات بر آن خوانده شد: هذا مرقد مرحوم مشهدی یعقوب علی ولد علی ۱۳۰۶٫نشانها:شانه و مهر.

 

بقعه آقا سیدابراهیم بن موسی بن جعفر علیه السلام در پاشکم شاندرمن

بنای قدیمی این بقعه را خراب کرده و به جای آن بنای جدیدی برپا کرده بودند.بنای جدید مستطیل شکل است و یک زاویه آن که نزدیک به مرقد است تدویر دارد. صندوقی چوبین ساده به طول ۱۶۹ و عرض ۱۰۸ و ارتفاع ۱۱۰ سانتیمتر در یکی از زوایا قرار داشت. سقف بنا لمبه کوبی و بام آن حلب سر است. مسجدی متصل به بقعه است. دو سنگ فسیل حلزونی که می گفتند از محل قبر بیرون آورده اند، از خارج بر دیوار مسجد نصب کرده بودند و اظهار می کردند اینها خط شجری است. مراسم علم بندی اول محرم و علم واچینی هفدهم محرم و گاهی بیست و هشتم صفر در این بقعه برپا می شود.

 

بقعه پیران بست در پلنگ سرای شاندرمن

این بقعه، اتاقی مربع شکل است که سه طرف آن ایوان دارد. عرض ایوانها ۸۰ سانتیمتر است. وسط اتاق صندوقی چوبین ساده است. سقف بنا و ایوانها واشان کشی و سراسر بام آنها لتِ پوش است. چند اصله درخت آزاد کهن که یکی از آنها پوسیده و بر زمین افتاده بود، اطراف بقعه دیده شد.

 

بقعه ملامحمد در وزمَتَر شاندرمن

بنای اصلی بقعه از خارج به طول ۷۰/۳ و عرض ۵۰/۳ متر است. صندوقی چوبین در وسط بناست. سه طرف بقعه ایوان دارد.عرض ایوان جنوبی ۱۷۰ و ایوانهای شرقی و غربی ۹۰ سانتیمتر است. سقف هر ایوان بر پنج ستون چهار سو متکی است. جلو ایوانها دستک تکائل دارد. سقف بقعه واشان کشی و از رو پل کوبی است. بام سراسر بنا لت پوش است. دو درخت آزاد کهنسال در پشت بناست. محیط دایره درخت غربی ۴۵۰ سانتیمتر و محیط دایره درخت شرقی ۷۵۰ سانتیمتر است.

باقیمانده آثار و بناهای تاریخی بخش شاندرمن را که پاره ای از آنها ممکن است بسیار قدیمی باشد به صورت زیر دسته بندی می کند:

۱ـ بقعه درویش ( شاه میر ) نزدیک دهکده چاله سرا۲ ـ بقعه اولم ۳ ـ مسجد قدیمی چاله سرا ۴ ـ سید رضا  مسجد در دیله جان ( دلیجان ) ۵ ـ مسجد قدیمی و آجری و بناهای قدیمی حاکم نشین در بیتم ۶ ـ آقا سید عبد الله بن موسی بن جعفر ( ع ) در ملک جهان ۷ ـ میرزا علی آقا مسجد در سیاهدوله ۸ ـ بقعه آقا سید محمد و مسجد آن دربایه زاد شیخ نشین ۹ ـ بقعه میرون قبر خانه و مسجد آن در ملک بگور شیخ نشین ۱۰ ـ بقعه شاه نجف و مسجد شیخ نشین – لب جاده – نزدیک پل ۱۱ ـ مسجد شیخ نشین در دهکده شیخ نشین در دهکده شیخ نشین ۱۲ ـ سید مدینه یا ( بجاره سری ایمازده ) در شیخ نشین ۱۳ ـ بقعه جیر سرا با مسجد آن در سلی چر ۱۴ ـ چله خانه در جنگل نزدیک بی تم ۱۵ ـ بقعه رشکوم بالای سییابناور ۱۶ ـ قلعه سیا وناوَر ۱۷ ـ قلعه کله پیرسر ۱۸ ـ قلعه دیه گا ۱۹ ـ بقعه بار گابروم ۲۰ ـ قلعه پشت – نزدیک بارگابروم ۲۱ ـ گنگ آبی که از کوه سویله سر به خشکه دریا می آید.۲۲ ـ بقعه میان راه شاندرمن به کفوت ۲۳ ـ امامزاده پیلیم معروف به شاه معلم بر سامان میان شاندرمن و خلخال.۲۶

همچنین در دیگر کتب مانند کتاب گیلان و آذربایجان شرقی اثر مارسل بازن و کریستیان برمبرژه، تالش منطقه ای قومی در شمال ایران اثر مارسل بازن، کتاب مسکن و معماری در جامعه روستایی گیلان اثر برمبرژه و …. که در قسمت کتابهای مردم شناسی و جغرافیایی دسته بندی می شوند نیز از شاندرمن و روستاهایش بسیار نام برده شده است که از نوشتن بسیاری از مطالب آنها در این مقال صرفنظر نمودیم.

 

نقش شاندرمنی ها در تاریخ:

مردم شاندرمن از نظر قومیت تالش هستند و همانطور که می دانیم قوم تالش با تمدنی دیرینه و افتخارآمیز قبل از آریایی ها در ایران سکونت داشتند و از اقوام بومی ایران محسوب می شوند که حکومت مستقل بزرگ کادوسیان را تشکیل داده بودند. تالش نام قومی است که در غرب دریاچه کاسپین (خزر) به موازات کوههای تالش و در محدوده جغرافیایی از رود کورا تا بریدگی سفیدرود در کشور جمهوری اسلامی ایران و جمهوری آذربایجان زندگی می کنند و در کشور ما در عنبران نمین استان اردبیل، آستارا، لَوَندَویل، چوبر، حویق، لیسار، هشتپر(تالش)، اسالم، پره سر، رضوانشهر، شاندرمن، ماسال، ماسوله، فومن، شفت و رودبارسکونت دارند.

شاندرمنی ها در طول تاریخ تفنگچی های ماهری بوده اند چنانکه حسین احمدی در کتاب تالشان با بر شمردن جنگجویی تالشان که به دلیل برخورداری از توانایی فیزیکی بالا و چیره دستی در تیراندازی حفاظت اکثر شهرهای گیلان را به عهده داشتند و تعدادی از آنها حتی به عنوان مزدور به خدمت دشمنان تالشان نیز در می آمدند از قول سفرنامه بُهلر می نویسد از پانصد تا ششصد تفنگچی که از انزلی محافظت می کردند ۱۵۰ نفر شاندرمنی،۱۵۰ نفر گسکری،۱۵۰ نفر کرگانرودی و ۳۸ نفر ماسوله ای بودند.۲۷

میرزا احمد لنکرانی نویسنده اخبارنامه تفنگچیان پیاده که از تالشدولاب و شاندرمن در جنگهای ایران و روس شرکت داشتند و وارد لنکران شدند را هشت هزار نفر بیان می کند.۲۸

شاندرمنی ها در نهضت جنگل چه بعنوان موافق و یا مخالف نقش داشته اند که به بررسی آن می پردازیم:

نصرالله خان بیتَمی که از موافقین میرزاکوچک خان در شاندرمن بود در جنگ ماسوله عده ای از جنگجویان شاندرمنی از جمله رمضان خان رستمی،قدرت الله بیگ پلنگ سرایی،جانعلی جمالی،یگان و اکبر چپه زادی،براگُل پورمحمد و … را به یاری میرزا گسیل داشت.در نقطه مقابل حسن رضاخان قَرانی که از موافقین بی چون و چرای سردار مقتدر و مخالف میرزاکوچک خان بود در روستای چاله سرا و در جنب مسجد آن با نقشه حسن خان آلیانی(معین الرعایا) به قتل رسید و وی که سد آهنین سردار مقتدر و بسیار بانفوذ و تأثیرگذار در شاندرمن بود شکسته شد.

یکی از جنگهایی که نیروهای جنگل انجام دادند جنگی معروف به جنگ سیفی با نیروهای سردار مقتدر در ییلاق سیفی sifi شاندرمن بود که منجر به شهادت غلامعلی بابا ماسوله ای به همراه صد نفر از نیروهای رزمنده تحت امرش شد.۲۹

 

نامداران شاندرمن:

مذهبی: سید فرج موسوی روحانی جلیل القدر شاندرمنی که اولین روحانی شاندرمن و اولین محضردار منطقه بودند. شادروان سیدبهاءالدین بها که دارای خطی بسیار زیبا بودند دومین محضردار شاندرمن بعد از سید فرج موسوی بودند و پس از ایشان حجت الاسلام والمسلمین سید اسماعیل شفیعی عهده دار امور دینی مردم شاندرمن بودند و در حال حاضر روحانی بزرگوار حاج سید شفیع شفیعی عهده دار این مسئولیت هستند. از دیگر روحانیون شاندرمن می توان به حاج آقا یوسفی پاشکم، حاج آقا قربانپور پاشکم، حاج آقا دورانی اولَم، حاج آقا امجدی، حاج آقا پورمحمد(استاد دانشگاه)، حاج آقا مستجابی وزمتر، حاج آقا علی عمودی، حاج آقا براری و … اشاره نمود.

افراد با نفوذ سیاسی: دوست محمدخان رحیمی از خوانین شاندرمن که به گفته مردم شخصی مذهبی، عادل و مردمدار بوده است. مرزبان خان، علیقلی خان، عبدالحسین خان، مهندس محمد علی خان مرزبان(اولین مهندس تاریخ تالش با اخذ لیسانس مهندسی کشاورزی در سال ۱۳۲۲ در دانشکده منابع طبیعی کرج)، هوشنگ مرزبان(شهردار هشتپر قبل از انقلاب)، کدخدا امان الله خان امیراحمدی(نماینده ویژه سرلشکر آیرم در تالش و از مشاورین و همفکران سردار مقتدر)، ناصر رفعتی(کاتب بزرگ وقت شاندرمن وآبیار شاندرمن و گسکر در سال ۳۶ و ۳۷)، دکتر ارسلان قربانی (مدرس دانشگاه و معاون وزیر)، میرزا حسین معتمدالسلطان وزیری و … را می توان نام برد.

هنرمندان:از هنرمندان استاد کامل قلی پور(خوشنویس برجسته دانشگاه تهران)، استاد سید هادی حمیدی(خواننده معروف شاندرمنی)، زنده یاد قربانعلی رضایی(تنبورساز)، زنده یاد هدایت پورجوادی(نی نواز)، حسین مرادی کوره جان(شاعر)، محمد آشوری(شاعر)، مظفر امیراحمدی(شاعر)، سید منصور موسوی(شاعر)، اشکبوس  اسرارپوش(شاعر)، استاد شادروان شکور شکوری(سرنا نواز)، استاد حجت اسدزاده(تنبور نواز)، بنیامین عبیدی(دارای مدرک ممتاز در رشته خوشنویسی)، مهرداد پیرنیا(بازیگر تلویزیون)، مهدی کاویانی(بازیگر) جهانی(بازیگر)، نادر مجرد(بازیگر)، محمد عمودی(بازیگر)، جهانی(بازیگر)، حمیدرضا محزون(بازیگر)، موسی چهره پوش(اولین خبرنگار شاندرمنی با خبری در سال ۱۳۴۷)، سید مهران منفرد(قاری قرآن برجسته کشوری)، اکبر بخشنده(آوازخوان سنتی ایرانی)، قربان صحرایی(نویسنده)، حسن وحدانی(نویسنده)، سلیمان عزیزی(نویسنده) و …. را می توان نام برد.

پزشکان:از جامعه پزشکی دکتر کاووس وزیری(ارتوپد)، دکتر مقصود علی پور(ارتوپد)، دکتر حسن نیرومند(جراح کلیه و مجاری ادرار)، خانم دکتر نوپرور عزیزی(جراح و متخصص گوش،حلق و بینی)، دکتر روشندل(جراح مغز و اعصاب)، سخابخش و …. را می توان نام برد.

فرهنگیان:از پیشگامان فرهنگ در شاندرمن نازبرار نیرومند، شمس شادرو، شادروان مومن وزیری، مقصود رفعتی، بهمن محمدی و …. می توان نام برد.

البته نامداران شاندرمنی بسیار زیاد هستند که ما در اسامی فوق به معرفی نمونه ای از آنها پرداختیم.

آموزش و پرورش در شاندرمن:

قبل از آنکه آموزش و پرورش بصورت رسمی بوجود بیاید اکثر مناطق ایران از طریق مکتب خانه ها به آموزش می پرداختند.از قدیمی ترین مکتب خانه هایی که در شاندرمن دایر بوده است می توان نام برد:

۱ ـ مکتب خانه سید نقی اختیاری ۲ ـ مکتب خانه کربلایی سید عباس مرتضوی ۳ ـ مکتب خانه سید میرزا اسدالله(میرزای سردار مقتدر) ۴ ـ مکتب خانه مشهدی ملا آقا(اهل طالقان) ۵ ـ مکتب خانه سعید نوری معروف به میرزا سعید ۶ ـ مکتب خانه علی نوری فرزند میرزا سعید ۷ ـ مکتب خانه سید کرامت قدسی ۸ ـ مکتب خانه سید رحمت هاشمی ۹ ـ مکتب خانه سید حاجی ۱۰ ـ مکتب خانه سید غفار

اساتید مکتب خانه ها در ازای تدریس از اول پاییز تا اول بهار از هر خانواده برای هر نفر یک من(۷ کیلو) برنج دریافت می کردند.مواد درسی مکتب آموزان الفبا،جزوه هایی به نام بیاض، قرآن، نماز، اشعار گلستان سعدی و … بود. بعدها اولین مدرسه به روش امروزی در سال ۱۳۲۸ به نام دبستان مختلط دولتی جامی زیر نظر اداره فرهنگ توالش در شاندرمن تأسیس و کلاس در آن دایر گشت. کلاسهای درس این

دبستان ابتدا در کنار اتاقهای منزل شادروان وکیل ابراهیم نیا و سپس در منزل خانواده وزیری و بعدا در مدرسه فعلی ابومسلم شاندرمن برگزار می شد. پس از دبستان جامی مدارسی در بیتَم، سیاهمرد، شیخ نشین، اولم، خرفکورَه و دیگر روستاهای شاندرمن دایر شد. در نشریه سازمان آموزش و پرورش استان گیلان آمده است که مدرسه مختلط دولتی خلَوَرجان در سال ۱۳۰۰ در روستای خلَوَرجان شاندرمن تأسیس گردید و هم اکنون دارای ۲ کلاس و ۱۲ دانش آموز می باشد.در حال فعلی شاندرمن دارای مدارس متعدد از جمله بزرگسالان، دبیرستان، راهنمایی و چند مدرسه غیرانتفاعی می باشد ولی متأسفانه شاندرمن فاقد واحد دانشگاهی و هنرستان می باشد.

 

ادارات و سازمانهای مستقر در شاندرمن:

بخشداری، شهرداری، اداره مخابرات، اداره پست، پاسگاه راهنمایی و رانندگی، سر محیط بانی، ترویج و خدمات کشاورزی، مرکز بهداشت و درمان، کمیته امداد، تربیت بدنی، اداره آب و فاضلاب، اداره گاز، کتابخانه عمومی، آتش نشانی، حوزه مقاومت بسیج، بانکها، مسجد جامع و … از ادارات و سازمانهای مستقر در شاندرمن می باشند. همچنین شاندرمن دارای دو پاسگاه ایست بازرسی محمولات جنگلی در روستاهای سیاهمرد و امامزاده شفیع می باشد که وظایف بازرسی را زیرنظر سرجنگلبانی شاندرمن برعهده دارد. با توجه به گفته معمرین اولین بانک موجود در شاندرمن بانک تعاون بود که زیر نظر شرکت تعاونی کار می کرد و پس از آن بانک صادرات در سالهای ۴۳ یا ۴۴ تأسیس شد. شهربانی نیز در شاندرمن قدمت بالایی دارد و اولین فرمانده آن یاقبلی خان شجاعی بود و پس از وی شخصی به نام دیلمی آمد که باعث بوجود آمدن نظم و امنیت بالایی در شاندرمن شد.

 

راههای ارتباطی:

شاندرمن با یک خط جاده آسفالته که از مرکز بازار شاندرمن می گذرد به ترتیب زیر با شهرها و مناطق دیگر ارتباط دارد: از ناحیه جنوب با ماسال، از طرف شرق با ضیابر، از طرف شمال با پونل و از همین مسیر با رضوانشهر و بندر انزلی و شهرستان تالش و آستارا راه دارد. علاوه بر این، راه عبوری اغلب روستاهای شاندرمن آسفالته می­باشد

 

ویژگیهای اقتصادی:

مردم شاندرمن از دیر باز مردمی دامدار بوده اند که در کنار آن به زراعت دیم و زنبور داری نیز توجه داشته اند این مردم بعد از سالیان دراز از کوهستان فرود آمدند و در نواحی ارتفاع کوهپایه ای پست جلگه ای اسکان یافته اند و کشت برنج را نیز دنبال کرده اند

اهم فعالیت های اقتصادی مردم شاندرمن عبارتند از :

کشاورزی

کشاورزی فعالیت عمده مردم شاندرمن می باشد و تقریباً به کشت برنج محدود نمی شود و در زمانهای بعد از برداشت برنج در فصل تابستان و اوایل فصل پاییز به کشت سویا و لوبیا هم می پردازند البته کشت برنج علاوه بر تأمین احتیاجات غذایی عمده ترین کشت تجاری و منبع اصلی در آمد اهالی محسوب می شود.

دامداری

شغل اصلی کوه نشینان شاندرمن می باشد و در نواحی کوهپایه ای و جلگه ای نیز هر کشاورز برای تأمین محصولات دامی نظیر شیر، ماست، کره، …. اقدام بر نگهداری چند دام می کند.

طیور: پرورش طیور در تمام نقاط شاندرمن رواج دارد و هر خانوار روستایی به تناسب امکاناتی که دارد به پرورش تعدادی طیور اقدام می کند. پرورش طیور در شاندرمن بیشتر بر تولید و نگهداری اردک، غاز، بوقلمون و مرغ و خروس استوار است. تولید سالانه طیور در شاندرمن در حدود ۰۰۰/۱۵۰۰ قطعه از انواع مختلف می باشد که نقش بسزایی در اقتصاد هر خانواده ی روستایی ایفا می کنند.

زنبور داری

شاندرمن محیط مناسب برای پرورش زنبور عسل می باشد به همین خاطر علاوه  بر اینکه عده ای از تالشان شاندرمن بخصوص در نواحی کوهپایه ای به پرورش زنبور عسل می پردازند گروهی از اهالی زنبور دار اردبیل و نواحی همجوار برای بهره مندی از گیاهان متنوع شاندرمن کندوهای عسل را برای ماههای بهار و تابستان و حتی پاییز و زمستان به این بخش دامداری هدایت می کنند که نمونه آن در روستای سیاهمرد و در کوهپایه مشاهده می شود.

پرورش کرم ابرایشم

در فصل بهار و با آغاز گرما گروهی از مردم شاندرمن که دارای توتستانهای مناسب می باشند شروع به پرورش کرم ابرایشم و تولید پیله ابرایشم می کنند که تعداد آنها نیز کم نمی باشد.

باغداری

در شاندرمن باغداری به دو شکل مشاهده می گردد که عبارتند از :

باغاتی که در آن انواع درختان میوه کشت می کنند که بعد از بالغ شدن درخت از میوه آن برای خوراک خود و یا فروش به بازار استفاده می کنند.

باغاتی که در آن محصولات جالیزی و سبزیجات مختلف و متنوع برای مصرف خود باغدار یا برای فروش در بازار کاشته می شوند این باغات در روستای شالکه به وفور دیده شود.

صنایع دستی:

از صنایع دستی میتوان جاجیم بافی، گلیم بافی، جوراب بافی، شال بافی، چادر شب، یراق کاری، کلاه، باشلاق و … را نام برد.

عمده محصولات شاندرمن عبارتنداز:

برنج، عسل طبیعی، فراورده های دامی(ماست، کره، پنیر، پشم) و محصولات باغی گوجه سبز، گردو، ازگیل، خوج، انبه، پیاز و انواع سبزیجات، مرکبات و انواع خورشت های محلی، مرباهای محلی، ترشیهای محلی، حلواهای محلی و … .

مذهب:

مذهب اهالی شاندرمن شیعه دوازده امامی می باشد.

بازار شاندرمن:

پنج شنبه بازار شاندرمن

بازار شاندرمن مانند اکثر بازارها در کنار رودخانه تشکیل شده است که بازار هفتگی آن موسوم به بازار جمعه در روز پنج شنبه برگزار می شود. گفته می شود در گذشته شاندرمن دارای سه بازار هفتگی بوده است که در روز چهارشنبه در چاله سرا، در روز سه شنبه در چماچار و در روز جمعه در شاندرمن برگزار می شده است و به همین خاطر این شهر به بازار جمعه معروف است که پس از انقلاب اسلامی بازار بعلت برگزاری نماز جمعه به روز پنج شنبه انتقال یافت. بازار شاندرمن بازار بسیار قوی است که در روز پنج شنبه(بازار هفتگی) مردم از روستاها و شهرهای اطراف برای تهیه مایحتاج خود به آنجا می آیند. در گذشته بازار شاندرمن در دست خوانین شاندرمن و سپس سردار مقتدر و سلیمان پاشاخان بود که مالکان زیر بازار را از آنها خریداری نمودند. بازار شاندرمن قبل از آنکه تبدیل به شهر شود از نظر مالکیت به ۵۲۸ سهم تقسیم می شود که سهم خانواده ماسالی ۲۸۴ سهم(۸/۵۳ درصد)، خانواده حاجتی مقدم ۱۲۸ سهم(۲/۲۴ درصد)، سرلشگر آیرم ۸۸ سهم(۷/۱۶ درصد)، محمد حسین مرزبانی ۲۸ سهم(۳/۵ درصد) می باشد.

ورزش در شاندرمن:

بازیهای بومی محلی علاوه بر شکار و اسب سواری عبارتند از:

تالش کیشتی(وج)(vaj)((tal∂ŝa kiŝti، لپه مزا(l∂pa m∂zā)، دومه دومه مزا(dume dume m∂zā)، ووزَ مزا() (vuza m∂zāداله مزا(dāla m∂zā)، کلامزا (k∂lā m∂zā)،مایَه مزا(māya m∂zā)، لینگه لینگه لواشَ(linge linge lavāŝa)، یعقوب به(yaĝub be)، پیته مزا،(pita m∂zā)، دخسَ مزا(dax∂s m∂zā)،و……

تالشَ کیشتی(وج)Tāl∂ŝa  kiŝti (vaj):

یکی از ورزش های مهم در تالش، کشتی باستانی تالشان یعنی کشتی با وجvajمی باشد. حجت اسدزاده ساکن بایه زاد محله شیخ نشین  یکی از معمرین شاندرمن می گوید:در روز سیزده به در هر سال در بازار شاندرمن به داوری پرویز وزیری کشتی می گرفتیم و سازنده ای بنام اُستا علی داشتیم که به همراه ساز و دایره ونی پسرانش، کیشتیه پردَ را می نواختند و کشتی برگزار می شد.از پهلوانان معروف و نامی شاندرمن می توان به مرحوم افراسیاب خانی  معروف به(ابرو سیا)اهل روستای دران،قربان اسماعیل زاده اهل روستای پشَدْ،سعدی محزون،اَنا شعبانی و جوروق شعبانی اهل روستای سیاه مرد، قلم غیابی، شعبانعلی اسدزاده  اهل روستای بایه زاد و محمد علی خورسندی  معروف به ثانی را نام برد.

ازبهترین های ورزش شاندرمن در دوره نوین می توان عزیز قلی پور و رحمان نقیبی(بنیانگذاران ورزشهای رزمی در شاندرمن)، تقی سالاری(قهرمان آسیا)، هلاکو نظرنیا(بازیکن تیم ملی دو و میدانی و قهرمان استان و بازیکن سپیدرود رشت)، آصف نظرنیا(قهرمان دو و میدانی کشور)، محمد معاف(قهرمان ورزش رزمی در کشور)، بهروز مرادی(بازیکن تیم ملی شطرنج)، فرشید محمدیاری(مدرس دانشگاه و بازیکن سپیدرود رشت)، ارسطو فرزین(بازیکن سپیدرود رشت)، فرشید اخوان(بازیکن سپیدرود رشت) و …. را می توان نام برد.

آثار تاریخی،اماکن مذهبی و گردشگری:

شاندرمن سرشار از مناظر دیدنی و دل انگیز شامل جنگلهای سرسبز انبوه و باستانی،  غارها و قلعه ها، محوطه های تاریخی و باستانی، بقاع متبرکه، آبشارها و رودها و رودخانه های خروشان، ییلاقات مفرح و روح نواز است که هر ساله تعداد زیادی گردشگر را از نقاط مختلف کشور و حتی خارج از کشور به سوی خود جلب می کند.

جاذبه های مذهبی:

بقعه متبرکه امام زاده شفیع:

این بقعه در روستایی با همین نام در ۷ کیلومتری غرب شهر شاندرمن در کنار جاده و در یک منطقه کوهپایه ای با مناظر طبیعی و انسانی واقع شده است. بنا به نقل سینه به سینه، امام زاده شفیع از اعقاب حضرت امام موسی کاظم(ع) است و تنها اثر مذهبی ـ تاریخی شهرستان ماسال و شاندرمن است که دارای تاریخ مکتوب می باشد. تلفیق سه عنصر طبیعت، فرهنگ و مذهب جلوه ای از زیبایی ها را به نمایش گذاشته است.

بقعه متبرکه آقا سید ابراهیم:

این بقعه در ۳ کیلومتری شهر شاندرمن در روستای قران واقع است. در محوطه آن یک چشمه آب معدنی وجود دارد که گفته می شود برای برخی از امراض پوستی مفید است.

مسجد آقاسید رضا:

این مسجد در ۳ کیلومتری شهر شاندرمن در روستایی بنام دلیجان واقع است. حوزه عملکرد این مسجد بسیار وسیع بوده بطوریکه از مشهورترین اماکن توریسم پذیر حوزه تالش محسوب می گردد و از امکانات رفاهی مناسبی برخوردار است.

از دیگر اماکن متبرکه شاندرمن می توان به مسجد چله خانه انجیلان، پیرون بست پلنگ سرا، ملا محمد وزمتر،درویش شاهَمیر سیاهمرد نزدیک چاله سرا، اَقَه سید صالح و… اشاره نمود.

 

جاذبه های طبیعی:

معروفترین ییلاقات شاندرمن عبارتند از:

دَشتِه، سرَسی، اَلَنزَه، بابوئه چال، ییلاق تاریخی سیفی، نوزدان سَر، هَژدان سَر، خَشَه خوار، سیف آستونَه، نایَه شَر، خشکَه دریا، لارَژییَه، کَلَه، موزالو، علی واش، شالَه را، هفتَه خونی، اولَمَه گیریَه، سِرَوا، وییَرگا، وَناو، چَرَچال، گُلی دشت و …

شاندرمن (3)

معروفترین قشلاقات شاندرمن عبارتند از:

کوهسار، لِلِکون، لَچور، قشلاق باستانی گُلگول، قشلاق افسانه ای حاجی بیجار، چاسنَس، اورما، بارگا برُم، پَنگا پِشت، جیرَشَر، شولَه لیش، رشکوم، لَتَشت، کوهَه بن و…

از قلل مرتفع شاندرمن می توان به دیگاه(دیگوئه) چهارمین قله مرتفع استان گیلان به ارتفاع ۲۶۱۱متر، شاه پیلین به ارتفاع ۲۶۰۰متر، بییَه چال، آرجَپا و بزن دار اشاره نمود.

شاندرمن (10)

خشکَه دریا:

این اکوسیستم آبی طبیعی در ارتفاعات ۱۶۰۰متری شاندرمن واقع است و به دلیل شکوه و زیبایی خاص خود و بکر و ناشناخته بودن و برخورداری از حیات جانوری(مرال و شوکا) و گیاهی نادر از سایتهای منحصربفرد و مهم توریسم طبیعت پسند است. وسعت این دریاچه ۵/۱۲ هکتار و عمق متوسط آن ۱۰ متر می باشد.

ییلاق خشکه دریا

غار آویشو:

غار آویشو با انتهای ناشناخته در ارتفاع ۱۳۰۰ متری از سطح دریا در منطقه ای کوهستانی در قلب جنگلهای باستانی شاندرمن در حدود ۳۷ کیلومتری جنوب غربی شهر شاندرمن قرار دارد. این غار چند سال قبل توسط افراد بومی منطقه مورد شناسایی قرار گرفت و به لحاظ ساختاری از غارهای منحصربفرد استان و کشور می باشد که در سنگهای آهکی ایجاد شده است. این غار که بزرگترین و طویل ترین غار استان گیلان محسوب می شود دارای هشت چاه می باشد. آبادی های فصلی اطراف غار آویشو مناطقی چون تالی بنه، فلکه ویر، نالبرن، ونگه ژیه، گاگیره پشت، اَندَچَر و خماسون را می توان نام برد. اشکالی چون استالاکتیت و ستون های آهکی چشم اندازهای زیبا و منحصر بفردی در این غار به وجود آورده و بر جذابیت آن افزوده است. از دیگر غارهای شاندرمن می توان به سیا چا در سیاهمرد، غار دییَه لونَه، غار گِشَه سنگ، غار ماستَه بَلَنگا در ییلاق ساگیلَه سَر، وَرَه خل و …. را نام برد.

غار آویشو

آبشار وَزَن:

این آبشار در آرجَپای شاندرمن واقع است و زیبایی خاصی را به آنجا بخشیده و چشم انداز منحصر بفردی را داراست. از دیگر آبشارها در شاندرمن می توان به آبشار شَتَه میل، آبشارویوَز، آبشار اَلَنزَه، آبشار وزمی، آبشار واشیار و.. نام برد.

شاندرمن (4)

رود مرغک(الکان رود):

رود شاندرمن که از ارتفاعات ۱۶۰۰متری خشکه دریا آبگیری و با کانالیزه شدن در شاخه اصلی به نام مرغک در تالاب انزلی تخلیه می شود. مهمترین کانون جمعیتی آن، شهر شاندرمن است و به دلیل وضعیت توپوگرافی و شرایط مناسب آب و هوایی از پوشش گیاهی و حیات جانوری متنوعی برخوردار است.

جاذبه های تاریخی ـ باستانی:

دارالحکومه بیتم(خانه وراث رحیمی):

این بنای تاریخی در روستای بیتم که در گذشته مرکز حکومتی شاندرمن بود استقرار

دارد و در دو طبقه با مصالح بومی و با معماری منحصربفردی در عهد قاجار ساخته شده است و به گفته اهالی منطقه بیش از ۲۵۰ سال قدمت دارد. در سال ۱۳۸۴ این بنا به عنوان آثار ملی به ثبت رسیده است.

خانه های سنتی تالش (9)

محوطه باستانی بایه زاد محله شیخ نشین:

از نتایج کاوش های انجام گرفته مشخص شد که این محوطه باستانی یکی از قدیمی ترین محوطه های بجامانده در جلگه گیلان است که در نوع خود در باستان شناسی دوره های تاریخی و اسلامی بی نظیر است و در بردارنده آثار دوره های مربوط بع ادوار مختلف است.

گورستان گُلگول، کوتِک، جیرَشَهر، دیگوئه، شاه پیلین، شولَه لیش، شَرگا، شَرَوَر، تپه دییَه لونَه و… از جمله مناطق باستانی و تاریخی شاندرمن می باشد.

 

نتیجه:

هدفم از این نوشتار معرفی یکی از زیباترین قطعه های بهشت خداوند در سرزمین تالش و گیلان بود. انشاالله که خوشتان آمده باشد و به شهر زبیا و توریستی ما سفری خوب و خوش داشته باشید.

منابع و پی نوشت ها:

۱ ـ اصلاح عربانی،ابراهیم و دیگران،۱۳۸۷،کتاب گیلان،ج۵،نشر پژوهشگران ایران،ص ۱۹۰۶

۲ ـ اسحاقی،روح الله،۱۳۸۲،وجه تسمیه شهرها و آبادیهای تالش،فصلنامه تحقیقات تالش،ش ۷ و ۸،ص ۱۲۴

۳ ـ جهانی،مهرزاد،۱۳۸۵،وجه تسمیه ماسال و شاندرمن،ماهنامه تیجَرَه،ش ۲۸ و ۲۹،ص۱۳ و ۱۴

۴ ـ اسحاقی،روح الله،۱۳۸۲،وجه تسمیه شهرها و آبادیهای تالش،فصلنامه تحقیقات تالش،ش ۷ و ۸،ص ۱۲۴

۵ ـ جهانی،مهرزاد،۱۳۸۵،وجه تسمیه ماسال و شاندرمن،ماهنامه تیجَرَه،ش ۲۸ و ۲۹،ص۱۳ و ۱۴

۶ ـ عبدلی،علی،۱۳۸۶،تاریخ تالش،نشر جامعه نگر،ص ۲۳۶

۷ ـ رابینو،۱۳۷۴،ولایات دارالمرز ایران ـ گیلان،ترجمه جعفر خمامی زاده،نشر طاعتی،ص ۵۳ و ۵۴

۸ ـ اصلاح عربانی،ابراهیم و دیگران،۱۳۸۷، کتاب گیلان ج۵،نشر پژوهشگران ایران،ص ۱۸۷۶

۹ ـ عبدلی،علی،۱۳۶۹،تالشها کیستند،ص ۸۸(به نقل از کتاب گیلان ج۵ ص ۱۸۸۱)

۱۰ ـ اصلاح عربانی،ابراهیم و دیگران،۱۳۸۷،کتاب گیلان،ج۵،نشر پژوهشگران ایران،ص۱۹۰۷

۱۱ ـ نورانی ،اسماعیل ، هِراندان (معرفی حویق تالش ) ،ماهنامه تالش، ش ۲۳ ، ص ۷

۱۲ ـ اصلاح عربانی،ابراهیم و دیگران،۱۳۸۷،کتاب گیلان،ج۵،نشر پژوهشگران ایران،ص۱۰۰۶

۱۳ ـ آقاجانی،عبدالکریم،۱۳۷۸،جستارهایی در تاریخ تالش در گستره ایران ،انتشارات آنا

۱۴ ـ لغتنامه دهخدا

۱۵ ـ میرزا ابراهیم،۱۳۵۵،سفرنامه مازندران و استرآباد و گیلان،به کوشش مسعود گلزاری،نشر بنیاد فرهنگ ایران،ص ۱۹۸(به نقل از کتاب گیلان،ج ۵،ص ۱۸۸۰)

۱۶ ـ خودزکو،الکساندر،۱۳۸۵،سرزمین گیلان،ترجمه دکتر سیروس سهامی،نشر فرهنگ ایلیا،ص ۲۰ و ۲۱ و ۱۱۲ و ۱۱۳

۱۷ ـ رابینو،۱۳۷۴،ولایات دارالمرز ایران ـ گیلان،ترجمه جعفر خمامی زاده،نشر طاعتی،ص ۱۲۸

۱۸ ـ همان

۱۹ ـ رابینو،۱۳۷۴،ولایات دارالمرز ایران ـ گیلان،ترجمه جعفر خمامی زاده،نشر طاعتی،ص ۱۲۸ و ۱۲۹

۲۰ ـ عبدلی،علی،۱۳۷۸،چهار رساله در تاریخ و جغرافیای تالش،نشر گیلکان،ص ۱۰۵ تا ۱۰۷

۲۱ ـ رابینو،۱۳۷۴،ولایات دارالمرز ایران ـ گیلان،ترجمه جعفر خمامی زاده،نشر طاعتی،ص ۱۲۸ تا ۱۳۳ و ۱۷۶ تا ۱۷۹

۲۲ـ بازن،مارسل،برمبرژه،کریستیان،۱۳۶۵،گیلان و آذربایجان شرقی،ترجمه دکتر مظفر امین فرشچیان،نشر توس،ص ۱۹۴

۲۳ـ بازن،مارسل،۱۳۶۷،تالش منطقه ای قومی در شمال ایران،ج۲،نشر آستان قدس رضوی،ص۵۴۳ و ۵۴۲

۲۴ ـ برمبرژه،کریستیان،۱۳۷۰،مسکن و معماری در جامعه روستایی گیلان،ترجمه علاالدین گوشه گیر،ص مختلف و نیز ـ بازن،مارسل،برمبرژه، کریستیان،۱۳۶۵،گیلان و آذربایجان شرقی،ترجمه دکتر مظفر امین فرشچیان ، نشر توس،ص مختلف

۲۵ ـ اصلاح عربانی،ابراهیم و دیگران،۱۳۸۷، کتاب گیلان ج۵،نشر پژوهشگران ایران،ص ۱۸۸۰

۲۶ ـ ستوده،منوچهر،۱۳۷۴،از آستارا تا آسترآباد،ج۱،نشر آگه،ص ۱۰۸ تا ۱۱۱

۲۷ ـ احمدی،حسین،۱۳۸۰،تالشان،نشر وزارت امور خارجه، ص ۵ و ۶

۲۸ ـ لنکرانی،میرزا احمد،۱۳۸۰،اخبارنامه،به کوشش علی عبدلی،نشر وزارت امور خارجه،ص ۶۳

۲۹ ـ صحرایی چاله سرایی،قربان،۱۳۸۷،نقش شاندرمنی ها در نهضت جنگل،ماهنامه تالش،ش ۳۸،ص ۸

۳۰ ـ تحقیقات میدانی نگارنده

منبع: وبلاگ ویژه شاندرمن

 

همچنین ببینید

تالشها درانقلاب مشروطیت، جدیدترین اثر سیدمومن منفرد منتشر شد

در این کتاب از حدود سی #سند_جدید در دوره قاجار و دوره مشروطیت در حوزه تالش از نقاط مختلف آن رونمایی شده است؛ طوری که مباحث جدیدی از تاریخ تالش در آن گنجانده شده است.

۱۰ دیدگاه

  1. سیدرضاهاشمی نژاد

    دوست عزیزم جناب سیدمومن منفرد
    اطلاعات جامع وجالبی از شاندرمن گردآوری نموده ونوشته اید،
    نامی از بقعه “پیران بست” در نوشته شما نبود وچشمه ای به همین نام که آب آشامیدنی چند روستا راتامین میکند.

  2. منفرد سید مومن

    سلام تالشه برا
    بسیار خرسندم که یکی شاندرمن را در سیستم مجازی بدین نظم و ترتیب به دنیا معرغی می کند . از زحمات شما به نوبه ی خودم و ویژه ی شاندرمن تشکرمی کنم.

    • مازیار احمدی

      دوست بزرگوار من، مومن خان عزیز،
      زحمات اصلی را در این مسیر شما کشیدید که برای اولین بار بصورت جامع در خصوص شاندرمن دست به قلم شدید، تحقیق کردید و مطالب و مدارک بسیار ارزشمندی را در این خصوص جمع آوری نمودید و به نوشتن در این خصوص نیز اکتفا نکرده و با راه اندازی مجله “ویژه شاندرمن” گام بسیار ارزشمندی در خصوص معرفی فرهنگ و تاریخ ابا و اجدادی مان برداشتید. سپاس از همه ی زحماتی که میکشید، دغدغه ای که برای شاندرمن دارید. در آینده منتظر خبر های خوشی هم در مورد کتاب های شما هم در خصوص تالش خواهیم ماند…

  3. با سلام و تشکر از شما بابت این اطلاعات عالی که توی سایتتون هستش. من واسه ی پروژم ازش استفاده کردم. عالی بود ممنون

    • سپاس از شما دوست گرامی، بسیار خوشحالیم که این اطلاعات برای شما مفید فایده بوده. امیدوارم که بازهم با شاندرمن ۲۰ سر بزنید. و این سایت رو به دوستان هم معرفی کنید.

  4. دکتر فرداد روشندل

    با سلام و سپاس از لطف و نظر جنابعالی به اطلاع میرسانم مدارج علمی اینجانب دکترای طب عمومی از دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی تهران(دانشگاه ملی سابق)و تخصص در رشته بیماریهای داخلی عفونی وتبدار از دانشگاه علوم پزشکی اصفهان می باشد

  5. درود تالشه برا ، مازیار احمدی
    سایت شاندرمن بیست از سایت های مورد علاقه تالشان بوده و هست و امیدوارم در راهت پیروز باشی ، ماتالشان باید که پاسدار ارزشهای فرهنگی و بومی نیاکانمان باشیم تا امانتی که به ما سپرده شده به آینده گاه بسپاریم ،
    از کوهستان دشته بیشتر مطلب و تصویر بذارین ، عاشق دشته شاندرمن و سوئه چاله ماسال هستم هرچند من پره سری هستم و عاشق جهانگیریه و دشتون سر پره سر ، اما همه تالش بزرگ رو به یک اندازه دوست دارم.
    بژی تالشه برا.

    • درود به چمه نازنه تالشه برا،

      جناب آقای شهریار عزیز از اینکه سایت شاندرمن۲۰ رو مورد لطف و محبت خود قرار داده اید سپاسگزارم.
      پره سر هم ییلاقات زیبایی دارد…
      زنده باد تالش تالشان…

      سایه مهرتان مستدام…

      • درود جناب جناب مازیار احمدی ازقلم ناب شما لذت بردم و گوشه ای از بهشت زیبای اب و خاکم را شناختم زنده باشید و پایدار امیدوارم در حفظ و نگهداری این گوهر گرانبها دست در دست هم متهد و یک صدا باشیم

  6. منفرد سیدمومن

    سلام
    آقای هاشمی نژاد عزیز
    اگر کمی با دقت به مقاله نگاه کنیم نام پیرون بست را خواهیم دید
    با تشکر از حسن نظر شما

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.