علی (اشکبوس) اسرارپوش در سال ۱۳۳۵ در بازار جمعه شاندرمن متولد شد. خودش می گوید: در اول ابتدایی مسجدی و اولین نوحه خوان مسجد شاندرمن بودم و در ماه محرم به تعزیه خوانی می پرداختم. در اوان کودکی مؤذن مسجد بودم و تابستان که هیچ کس در بازار شاندرمن نبود و کسی جرئت عبور از کنار قبرستان و مسجد را نداشت، بدون توجه به این مسائل به مسجد رفته و اذان می گفتم و نماز می خواندم. جایگاه خوبی در دیدگاه مردم پیدا نموده بودم و به این ترتیب شخصیت من شکل گرفت.
ایشان پس از تحصیل در شهر خود، شاندرمن، به استخدام ارتش درآمد و دست سرنوشت او را به شهرهای دوردست فرستاد. دوری از وطن و غربت، مسائل شغلی و گرفتاری های خاص آن موجب شد تا تراوشات فکری خود را با زبان شعر بیان نماید. اولین اشعار خود را در سال۱۳۵۱ به زبان تالشی و در سال ۱۳۵۳ به زبان فارسی سروده است. با مطبوعات نیز همکاری داشته و چند سال مفسر سیاسی روزنامه ی کیهان بوده است. علاوه بر شعر، در کارهای نمایشی، مقاله نویسی و… نیز فعالیت نموده و در موارد متعددی مقام نخست را در این زمینه ها کسب کرده است. بین سال های ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۲ در انجمن شعر و ادب خرم آباد، فعالیت چشمگیری داشته که حاصل تلاش ایشان و دوستانش موجبات پیشرفت فرهنگی و اجتماعی هر چه بیشتر استان لرستان را فراهم ساخت. در اواسط دهه ی هفتاد به موطن خود، شاندرمن، برگشت و از ارکان اصلی انجمن شعر و ادب ماسال و از افراد تأثیرگذار در تشکیل انجمن شعر و ادب شاندرمن گردید. به علاو زمینه ساز و مجری دو همایش بزرگ «شب شاعران تالش» در شاندرمن شد.
وی به زبان های تالشی، گیلکی، تاتی و فارسی شعر می سراید و طنز پرداز بسیار ماهری است که با زبان نیشدار و شوخ طبعی خود مشکلات جامعه را بیان می کند. یکی از نوارهای کاستی که در اوایل دهه ی ۷۰ با عنوان «ستار و سرکار» از ایشان پخش شده بود، هنـوز وِرد زبان هاست و علاقمندان و هنردوستان منتظر انتشار آثار دیگری از ایشان هستند؛ آثاری که عمدتاً آماده ی چاپ و نشرند. ناگفته نماند که آقای اسرارپوش در زمینه ی موسیقی، به خصوص نواختن ساز سنتور، نیز متبحر است.
شعری از علی (اشکبوس) اسرارپوش – گویش شاندرمنی ( تالشی جنوبی )
«چمن نوم دَده یه»
آه سَــردیمَــه، چمــن نـــوم دَده یَه
کـــوه دَردیمَـــه، چمــن نوم دَده یَه
ای مشتَـه پلا، ای لقمَه نــونـی را
خیلی پـــردیمَه، چمن نوم دَده یَه
یَــکَـه دنیــا بجـــمَــه، اَز همیـــمَــه
ای دَفَــه دیل درِه اَز خــوش نِبیمَـه
مˇ را فَــــرقی نِـکــــرˇ امیــلَه او اه
چَکَـــه پَــردیمَه، چمــن نوم دَده یَه
دَدَه معـنــــــای دیگــــــر دارˇ بَـلَــه
غـــورصَـــه نین جای دییَر دارˇ بَلَه
غورصَـه جَر اَز، بی پَیوم وای مˇرا
آه سـردیمَــه، چمـــن نــوم دَده یَه
تˇ زونی چن جورَه نون بَـروَرم اَز؟
چˇ عـذابــی و چˇ رنجـی بَــرم اَز؟
خـــون دیل هَــردمَه، بازَم هَــرم اَز
کــوه دَردیـمَـه، چمـن نــوم دَده یَه
پابــرَه پا دنیا سَفَـــــر کَـــرده مَه اَز
گـــولَّه را سینَه سپَــر کَـــرده مَه اَز
سَنگــینَه باری چمن دوش پِنــومَه
تا کˇ مَردیمَـه، چمن نــوم دَده یَه
ترجمه ی فارسی:
آه سردم، نامم پدر است/ کوه دردم، نامم پدر است/ برای یک مشت پلو، یک لقمه نان/ خیلی راه رفتم(زحمت کشیدم) نامم پدر است.
در این دنیای بزرگ بدوید ما همین هستم/ یک بار در دلم من خوش نبودم/ برای من فرقی نمی کند این یکی و آن یکی/ پل شکسته ام، نامم پدر است.
پدر معنای دیگر دارد فرزندم/ غم و غصه هم جای دیگر دارد، فرزندم/ من پر از غصه ام و تو بدون پیغام برای من می گویی/ آه سردم، نامم پدر است.
کوه دردم، نامم پدر است/ تو می دانی چگونه نان بیرون می آورم من؟/ چه عذاب و رنجی می برم من؟/ خون دل خورده ام باز هم می خورم/ کوه دردم، نامم پدر است.
با پای برهنه تمام دنیا را سفر کردم من/برای گلوله سینه ام را سپر کردم من/ بار سنگینی را روی دوشم گذاشتم/ تا که مردم، نامم پدر است.
منابع:
سایت اطلاع رسانی شاندرمن یک http://www.shanderman1.ir
وبلاگ ویژه شاندرمن http://shandermanvizhe.blogfa.com
سلام برا
متن معرفی شده آقای اسرارپوش از من است که در شماره ۳ ویژه شاندرمن و در شماره ۵ ویژه شاندرمن و در یکی از شماره های نشریه تالش و در وبلاگ دکتر بختیاری تاسینه تالش منتشر شده است. شعر ایشانهم در وبلاگ ما که منبعش آمده منتشر شده است.
سلام چمن خاص برا،
تغییرات مورد منطر اعمال شد. ممنون بابت تصحیحات.
حالا چه فرقی میکنه مومو منفرد…نمیترسی ریا بشه