اسفندماه در فرهنگ تالشان
بسم الله الرحمن الرحیم
قربان صحرائی چالهسرائی
همراهان همیشگی «شاندرمن بیست»؛
سلام
همانگونه که میدانید توسن زمان با سرعت به پیش میتازد تا روانداز سپید برف را از روی طبیعت وَراَندازد و آن را از خواب زمستانی برخیزاند و بر کالبد سرد و به ظاهر بیروحش، روح حیات و زندگی بدمد و سیمای خمار و پژمردهاش را بنوازد.
تنها روزهایی چند از پایان فصل سرد سال یعنی زمستان، باقی نمانده است، اما ماه دوازدهم سال، در قاموس شفاهی و کتبی اقوام از جایگاه ویژهای برخوردار است. به طور کلی سرزمین من و شما و همهی ایرانیان، به ویژه سرزمین ما تالشان ایامی را پشتسر مینهد که در قاموس شفاهی تالشان به نامهای مختلفی خوانده میشود که مهمترین آن عبارتند از:
«نَوْروزَما»،
«آفتاوْبَهحوت»،
«لَرَهکِشَهما»،
دیرین روزگاری است که طلوع مهتاب اولین شب واپسین ماه سال در دفترچهی ذهن هر تالشیِ پا به سن گذاشتهای، خاطرات خوش و ناخوش دوران عمرش را یادآور میشود. چه آنگاه که چادر شب، طبیعت و هستیِ آفرینش را در خود پنهان میکند و کُلون بریجههای ورودی محفل آسایش خلایق بر قلاب میافتد و تالشان پلک آرامش بر هم مینهند؛ ناگاه نجوایی آشنا و دیرین، خواب شیرین آنان را میشکافد و گوشِ جان آنان را مینوازد.
آری پیامآوران شادی از راه رسیدهاند و وی را نوید میدهند که «روزِ نو» در پیش است. آنان «نوروزیخوانان» دَهرند که نجوای گوشنوازشان سینهبهسینه گشته است و امروز از حلقوم روزگار درمیآید و فرهنگ دیرین و باشکوه او را در حلقهی طلایی امروز به آیندهی درخشانِ پیشرو پیوند میدهد.
پیغام این شادیآوران خوشنوا را نیاکان من و تو بسیار شنیدند و رفتند و ما نیز سالهاست که میشنویم و در بیبازگشت زمان، بیتردید میرویم و پس از ما نسلهای آینده نیز خواهند شنید و ناخواسته خواهند رفت، اما آن پیام شادی همچنان در بایگانی حنجرهی زمان برای آیندگان محفوظ میماند و فقط در همین ماه است که از کنج صندوقچهی هستی به در آمده تا رسالت خویش را انجام دهد.
«نوروز»؛ نامی بسیار آشنا و خاطرهانگیز در فرهنگ بسیاری از ملل دنیاست. ماهی که در پس آن نوروز است در قاموس سنتی ـ فرهنگی تالشان «نَوْروزَما Navruzama» نام دارد. در تعریف و توضیح بیشتر باید برایتان بگویم:
نَوْروزَ ما
نَوْروزَ ما: نامی است برای اسفندماه جلالی؛ و در گسترهی افق فرهنگ قوم تالش، این ماه شهرهی آفاق است. از آنجائیکه واپسین ماه سال خورشیدی با اتمامش زمان را به عید نوروز باستانی ایرانیان پیوند میدهد، این ماه در فرهنگ عامه از جایگاه ویژهای برخوردار است. تالشان از همان نخستین روزهای شروع آن ماه خود را در یک اقدام فرهنگی ـ سنتی، آماده و مهیای پذیرایی از بهار میکنند. دستهای از آنان که به «نوروزیخوان» شُهرهاند، هرشب بر در منازل همسایگان و آشنایان حاضر میشوند و با صدایی دلنشین به خواندن اشعاری دلنواز میپردازند. در اشعاری که توسط نوروزیخوانان خوانده میشود پیام خوش رسیدن بهار نوید داده میشود.
در بطن پیام نوروزیخوانان رازهایی نهفته است امّا سرگشاده. هر تالشی با شنیدن آن اشعار در ذهن خویش بسیاری از خاطرات شیرین و تلخ دیرین را مرور میکند. آن اشعار تنها به گذشتهها مربوط نمیشود بلکه هر تالشی مانند دیگر هموطنانش درمییابد روزی نو را در پیش دارد که بایستی به پیشواز آن برود. او با شنیدن پیام این پیامآوران شادی میداند که برای ساختن جامعهی خویش، از جامعهی کوچک خانه و خانواده گرفته تا کل جامعهی تالش و در گامی فراتر جامعهی ایرانی، باید پای در کار و تلاش نهد و به فراخور پیشهای که دارد، برای آبادانی ایران خویش بیش از پیش بکوشد. صدالبته این تلاش و برنامهریزی برای مشاغل فصلی، نظیر کشاورزی و کار در مزارع برنج، شالیزارها، باغات و دامپروری در دل کوهستانها و مراتع وسیع و دیرپای تالش و مشاغلی از این قبیل بیشتر مشهود است.
لَرَه کِشَهما:
پیشتر، از شغل دامپروری تالشان سخنی کوتاه به میان آمد؛ شغلی که بخش مهمی از عمر شریف بیشتر پیامبران اولوالعزم، نظیر ابراهیم خلیلالله، موسی کلیمالله، علیهماالسلام در آن حرفه سپری شده است. به این منظور باید برایتان بگویم: در جوامع پیشین و دورتر از روزگار ما، یکی از مشاغل و پیشههای پر رونق زندگی بشر را حرفهی «چوپانی» تشکیل میداد. قوم تالش نیز از این قاعده مستثنا نبود؛ بلکه میتوان از میان یکی از حرفههای اصلی تالشان «دامداری» به شکل سنتی را نام برد و حتّا شاید به جرأت بتوان ادعا کرد که این شغل روزگاری در رأس مشاغل تالشان قرار داشت. بیتردید وجود این شغل بر فرهنگ مردم نیز تأثیر بهسزائی گذاشته است. امروزه با نگاهی به فرهنگ شفاهی اقوام چنین بدست میآید که بسیاری از اصطلاحات و واژهها و ضربالمثلها متأثر از این حرفه و با توجه به آن پدید آمده است. یکی از این اصطلاحات «لَرَه کِشَهما» است.
لَرَه کِشَهما: اصطلاح لَرَه کِشَهما نامی است که به برج دوازدهم از برجهای دوازدهگانه خورشیدی داده شده است. «لَر» با فتح لام در زبان تالشی یعنی لاغر، نحیف و از نظر جسمانی ضعیف. این اصطلاح را که جامعهی شبانی تالشان برای اسفندماه وضع کردهاند به معنای «ماه لاغر کشان» است. دلیل نامیدن آن به «لره کشه ما» این است که در این ماه که در انتهای زمستان قرار دارد تقریباً علوفه دامها به پایان رسیده و سبد تغذیهای آن تهی شده و سرمای آن سوزان است و در فرهنگ عامه عقیده بر این است که زمستان آخرین زور سرمایی خودش را به کار میگیرد تا هر چه در توان دارد، در واپسین روزهای حیاتش بر موجودات تحمیل کند. در این ماه به دلایل گفته شده ممکن است تلفات دام ها ـ به ویژه دامهایی که از توانایی جسمی کمتر و ضعف بدنی بیشتری برخوردار بوده و لاغرترند ـ بیشتر باشد.
آفتاوْ بَه حوت:
نام دیگر اسفندماه در تقویم محلی قوم تالش «آفتاوْ بَه حوت» است. پسوند حوت، نام سریانی ماه اسفند است که در گاهشماری سنتی تالشان با پیشوند «آفتاوْ» به معنی «خورشید» جمع شده است.
پیشاپیش فرا رسیدن سال نو و نوروز باستانی را به همهی هموطنان ایرانی و هماستانیهای گیلانیام، به خصوص تالشان عزیز در سرتاسر منطقه قومی و سرزمینی تالش تبریک میگویم و از خداوند سبحان برای همه سالی پرخیرو برکت توأم با شادی و سلامتی آرزومندم.
قم ـ پنجم اسفندماه ۱۳۹۶
اسفندماه در فرهنگ تالشان – اسفندماه در فرهنگ تالشان – اسفندماه در فرهنگ تالشان – اسفندماه در فرهنگ تالشان – اسفندماه در فرهنگ تالشان – اسفندماه در فرهنگ تالشان – اسفندماه در فرهنگ تالشان – اسفندماه در فرهنگ تالشان – اسفندماه در فرهنگ تالشان – اسفندماه در فرهنگ تالشان – اسفندماه در فرهنگ تالشان – اسفندماه در فرهنگ تالشان
? به کمتر از ٢٠ راضی نباشید…
⚠️ بازنشر مطالب فقط با ذکر منبع گروه رسانه ای شاندرمن۲۰ مجاز است.
با کلیک روی تصویر زیر پنجره اى ظاهر خواهد شد که مى بایست روى گزینه OK کلیک نمایید تا به عضویت کانال شاندرمن۲۰ در آیید.