تاثیر شهرها برتوسعه و تغییرفعالیتهای فرهنگی – اجتماعی زنان تالش
رضا قربانی ریک دانشجوی دکترای جامعه شناسی
Gisom108@yahoo.com
چکیده:
ارتباط باشهر،همجواری،تکامل ابزاروتکنولوژی تولیدی درتالش باعث تغییر در وضعیت فرهنگی زنان شده است که از جمله آنها تغییر نوع وارزش ابزارهاو مواد مصرفی وجایگزین شدن ابزارها ووسایل تزئینی شهری در زندگی شخصی آنان می باشد .پژوهش فوق مربوط به تغییرو دگرگونیهای ایجاد شده در نقش زنان تالش در اثر همجواری با شهرها می باشد. انتقال ازیک منطقه به منطقه ای دیگر و همجواری با کاراکترهای فرهنگی جدید باعث شده تا تغییراتی در نقش زنان بعنوان یکی از مهمترین ارکان خانواده در جنبه های مختلف اقتصادی، آموزشی ،اجتماعی،فرهنگی و … ایجاد گردد. مطالعه تاثیر شهرها بر فعالیتهای فرهنگی – اجتماعی در این منطقه علاوه بر شناخت تغییرات ایجاد شده ،چشم اندازی از آینده را در پیش روی برنامه ریزان می گذارد وباعث برنامه ریزی بهتر دست اندر کاران فوق خواهد شد.نیازها شناخته می شود وبه صورتی دقیق و مناسب برطرف خواهند شد.انجام این پژوهش و بررسی موارد ذکر شده در مدت زمانی کوتاه به منزله اتمام آن نمی باشد و مسلما” نیاز به کامل شدن دارد.از طرف دیگردر طول زمان روشهای زندگی در اثرارتباط با شهرها و تکنولوژی جدید تغییر خواهد نمود و نیاز به پژوهشهای جدید و جامع احساس خواهد شد و رجوع به این پژوهش مسلما” راه را بر دوباره کاری ها خواهد بست.
واژگان کلیدی:
۱-تالش ۲- تغییر ۳- زن ۴-شهر ۵- عشایر اسکان یافته ۶- فرهنگ
قلمرو مکانی پژوهش
تالش taleš
حوزه فرهنگی – جغرافیایی تالش[۱] از شمال به شهرستان آستارا، از شرق به دریای خزر، از جنوب شرقی به شهرستان بندر انزلی و صومعه سرا، از جنوب به شهرستان فومن و از جنوب باختری و باختر به شهرستان خلخال و اردبیل محدود میگردد.
مردم تالش به سه دسته : ۱- عشایر ۲- روستانشین ۳- شهرنشین تقسیم می شود . مناطق کوهستانی به عشایر ومناطق جلگه ای به روستانشینها و شهرنشنها تعلق دارد . اما دراین مطالعه هدف من مطالعه گروهی است که از مرحله عشایری و دامداری به مرحله اسکان و یکجانشینی انتقال داده شده اند.مطالعه این گروه بر اساس نظریه ماتریالیسم فرهنگی ماروین هریس انجام گرفته است. ماتریالیسم فرهنگی ترکیبی از ماده بعلاوه رفتار و فرآیند برونی برای شرح تحولات سیستم و نظامهای فرهنگی اجتماعی بشری است. (Harris 1968) طبق مدل ماتریالیسم فرهنگی تغییر در زیرساختار جامعه در وهله اول نتیجه تغییر در ارتباط جمعیت انسانی با محیط خود است. علاوه بر آن ماتریالیسم فرهنگی اذعان میدارد تغییر در بنیان مادی جامعه منجر به بروز تغییرات کارکردی سازگاری با نهادهای سیاسی و اجتماعی (ساختار) و ایدئولوژی مذهبی و غیرمذهبی آن (روساختار) میگردد. ) هریس افکار، ارزشها و باورهای مذهبی را وسایل یا فراوردههای تطبیق با شرایط محیط (مادی) میانگارد که عبارتند از منابع غذایی موجود، حیوانات شکارگر، بیماری و نظایر آن افکاری که مردم درباره غذاهای ممنوع، تربیت بچه و دین دارند، در واقع برای این ساخته و پرداخته میشوند که آنها را در محیط زیست انسان باقی نگهدارد، هر چند که خود مردم معمولاً از این کارکرد آگاهی ندارند. (Harris 1987)
یافته های تحقیق:
حضور زنان تالش در بازارهای شهری باعث تبادل افکار واخبار شده وانواع مدلهای شهری یا روستایی در مورد تزئین خانه ، بهداشت، اوقات فراغت و پرورش کودکان را از دیگران فرا می گیرند.
تغییرات آگاهی ها در زمینه بهداشتی زنان یکی از موارد مطروحه دیگر در این مقاله می باشد . متأسفانه آن طور که انتظار می رودوضعیت بهداشتی از قبیل بدغذایی، خستگی مفرط، در معرض سرما و رطوبت قرار گرفتن در یک سطح پائینی نسبت به قسمت شهری قرار دارد که از نظر منشاء می توان آن را ناشی از کمبود درآمد تالشهای منطفه مورد مطالعه دانست .
ایجاد تکنولوژی جدید و استفاده از رسانه های جمعی باعث آگاهی بیشتر خانواده ها در مورد بهداشت و توسعه آن شده است.تغییرات ایجاد شده در عین سازگاری با آداب ورسوم ،نوعی دگرگونی را نسبت به دوره های قبل نشان می دهدو نشان از بهبودوضعیت بهداشتی ،آموزشی و غیره دارد که دسترسی آنان را به برخی از امکانات فراهم نموده است.
از موارد مورد بررسی در منطقه تالش توجه به ارتباط رادیو و تلویزیون و توسعه زنان می باشد که طبق این پژوهش تلویزیون بیشتر از رادیو مورد استفاده زنان مورد مطالعه قرار می گیرد که دلیل آن موقعیت کاری زنان است و اکثر زنان از فیلمهای شبکه صدا وسیما استقبال می کنند.
از آنجائی که زنان اسکان یافته بیشتر وقت خود را در داخل خانه می گذرانند، بنابراین کاربرد و استفاده از تلویزیون خیلی بیشتر مورد توجه قرار می گیرد.تلویزیون را می توان تنها رسانه ای دانست که زنان بیشترین استفاده را از آن می کنند .طبق نظریه ماتریالیسم فرهنگی تلویزیون به عنوان یکی از ابزار مادی ارتباط جمعی نقش مهمی در آموزش ، اطلاع رسانی و نیل به تغییرات دارد.
یک فرد تالش ازصفحهکوچک تلویزیون به راحتی می تواند دنیای بزرگی را تماشا کند وبا عجایب جهان آشنا شود. از طریق تلویزیون می توان به رازپیشرفت وعقب ماندگی و…پی برد.علیرغم این که تلویزیون یک وسیله مناسب جهت پر کردن اوقات فراغت یک زن روستایی به حساب می آید ،می توان آن رابه عنوان یک وسیله آموزشی بسیار خوب نیز محسوب کرد که درایجاد تغییرات فرهنگی و نیل به توسعه و پیشرفت نقش اساسی دارد.
مسأله اساسی مورد نظر در این بخش، توجه زنان به یادگیری زبان فارسی وآموزشهای گوناگون بر حسب نیازشان ازطریق رادیو می باشد . عمده ترین مباحثی که در برنامه های رادیویی به آن توجه می شودو با توسعه زنان ارتباط دارد، بخشهای مربوط به دامداری ، صنایع دستی ، منابع طبیعی ، مباحث فرهنگی واجتماعی ، بهداشت عمومی ، تعاونی ها وشورا ومشارکت است . در بحث استفاده از تلویزیون باید اشاره کرد که از طریق تلویزیون می توان به راز پیشرفت و عقب ماندگی و… پی برد ومی توان از آن به عنوان یک وسیله آموزشی خوب یاد کرد.
بیشتر زنان این منطقه از نظر سواد در سطح پایینی قرار دارند که علت آن را می توان در نوع بینش خانواده در خصوص تحصیل زن ، فقر خانواده ها از نظر اقتصادی و فرهنگی وکثرت وحجم زیاد فعالیت زنان این منطقه دانست. البته باید توجه داشت که اخیراً توجه به تحصیلات در بین دختران بیشتر شده است . خانواده های تالش ازبرخی امکانات چون آب لوله کشی شخصی ، گازلوله کشی ، آشپزخانه ، حمام و…که لازمه یک زندگی توسعه یافته و عادی است ، محرومند. یکی دیگر از بحثهای فوق توجه به آموزش زنان ونقش آن در تغییرات فرهنگی- اجتماعی است. از جمله عواملی که باعث شده سطح آموزش در تالش پائین باشد ، می توان به موارد زیر اشاره کرد :
۱-عدم رعایت عدالت اجتماعی درتوزیع امکانات آموزشی
۲- مجرب نبودن مجریان آموزش و در نتیجه پربار نبودن کلاس آموزش
۳- صوری بودن کلاسهای آموزشی جهت رفع مسئولیت نهادهای رسمی و دولتی
۴- و….در نتیجه: عدم توسعه انسانی لازم ورشد فرهنگی کافی مردم
۵-در برخی موارد عدم وجودآموزش رسمی درحدلزوم وکفایت مطلوب برای دختران
۶-عدم سنخیت آموزشهای رسمی دختران با نیازها وکارکردهای آتی آن.
۷- مخالفت و تعصب فرهنگی سنتی در برابر تغییر و ایجاد روند توسعه
سطح تحصیلات اکثر دختران وزنان در مقطع تحصیلات ابتدایی و راهنمایی است و علت آن عدم وجود مدارس بالاتر دخترانه مخصوصا در روستاها ، عدم رضایت خانواده ها از فرستادن دختران به مناطق دوردست جهت تحصیل ، عدم تأمین مخارج تحصیلی دختران به دلیل فقر خانواده ها و ازدواج زودرس دختران تالشی بوده است. از نظر رابطه اشتغال زنان و توسعه آنها باید بگویم که شانس اشتغال برای این زنان کم است . در جامعه تالش وبه خصوص دوره حاضر مسائل جنسی زن را نمی توان از مسائل کاری جدا کرد. از نظر فرهنگ سنتی، در این جامعه وظیفه زن تنها تولیدمثل وشیردادن و انجام کار خانگی است و نه حضور در میدانهای پر فراز و نشیب اشتغال خارج از خانه!!!
بنابر این عواملی هستند که همواره محدود کننده به حساب می آیندازجمله باور مردان،بی سوادی زنان و تفاوت در فرایند اجتماعی شدن زن ومرد در جامعه تالش.
با این وجود زنان و دختران تالش نقش قابل ملاحظه ای در توسعه اقتصادی منطقه دارند. در حال حاضر بسیاری از دختران تالش با کمال سر افرازی در بهترین دانشگاههای ایران در حال تحصیلند که بسی مایه افتخار و سربلندی برای تالش است. از طرفی فعالیتهای داخل منزل آنان مستقیماً تأثیر مثبتی بر درآمد خانوار دارد . بنابراین ازاین طریق می توان شکاف بین خانواده ها را از لحاظ سطح درآمد تاحدی کاهش داد . فایده دیگر آن جلوگیری از مهاجرت به مناطق دیگر برای کسب درآمد بالاتر است . از طرف دیگر فعالیتهای اقتصادی زنان باعث ارتقاء مقام ومنزلت اجتماعی وی خواهد شد . در مجموع زنان تالش در فعالیتهای اقتصادی نظیر تولیدی وتبدیلی ، امورمنزل ، کشاورزی ، مبادله صنایع دستی و… شرکت دارند صنایع دستی در این منطقه عاملی در توسعه اقتصادی زنان به شمار می آید، که از طریق بازارهای هفتگی یا مبادله های روستایی به فروش می رسد . از جمله این صنایع دستی جاجیم ،نمد ،سوزن دوزی ،سبددوزی ،جوراب پشمی، جلیقه ، دستگیره بافی و… می باشد. صنایع دستی زمینه اشتغال زنان را فراهم کرده وبه درآمد خانواده کمک می کند . ازجمله نتایج مثبت دیگر،روش آموزش صنایع دستی وبالا رفتن استعداد وذوق هنری دختران در این منطقه می باشد . علاوه بر آن صنایع دستی باعث ایجاد اشتغال ، تسریع در روند اشاعه فرهنگی ودر نهایت باعث ایجاد برخی تغییرات فرهنگی شده است و نتایج خود را بصورت زیر نمایان کرده است:
· انتقال ارزش افزوده بیشتر به منطقه تالش و افزایش درآمدزنان و در نهایت خانواده های آنان.
· تأمین برخی از نیازهای متقابل تالش و شهر وروستاهای اطراف از طریق تولید کالاها
· تسریع در روندتغییرات صنعتی و ایجاد فرهنگ و روحیه صنعتی شدن در تالش
· اشتغال بخش عمده ای از نیروی فعال جامعه، مخصوصاً دختران.
· ایجاد زمینه لازم جهت ظهور یا افزایش خلاقیتها و ابتکارات در منطقه.
· اشاعه فرهنگ غنی ومهیا کردن زمینه لازم جهت دیگر برنامه های توسعه.
· رفع یا کاهش قابل ملاحظه جریان مهاجرت از مناطق جلگه ای محروم به مکان دیگر
افزایش فعالیت زنان در گذشته در بخش صنایع دستی باعث ایجاد تغییرات وپیشرفت در سایر بخشهای وابسته به آن شده است مثلاً:
۱– نیاز به پشم و کرک باعث رشد و توسعه دامداری به روشهای جدید شده بود.
۲-به واسطه نیاز به ابریشم ( مثلاً در قلاب بافی) پرورش ونگهداری کرم ابریشم بسط یافته بود .
۳-صنایع پشم شویی وپشم ریسی را رشد وگسترش داده بود .
۴-صنایع رنگرزی را تغییر داده و باعث تلاش در جهت تأمین مواد اولیه مورد نیاز رنگرزی و شستشو به روشهای جدید شده بود تا بتواند پاسخگوی نیازهای جدیدباشد.
بر اثر دسترسی به ماشین و دیگر تکنولوژ ى ها، دسترسی زنان به بازارها نیز آسان شده است.زن تالش از رابطه باشهریان به ابزار و تکنولوژی هایی دست می یابد که باید فرهنگ استفاده از آنها را بیاموزد. بطور ساده مثلا زنی که مجبور است به علت سرکار بودن شوهرش حتماً پول فیش برق را بپردازد، مطمئناً تدریجاً با نظامها وروالهای کارهای اداری آشنا خواهد شد ودیگر به او به مثابه یک زن بی تحرک نگاه نمی کنند.
.البتّه بحث در این مورد بسیار است،ولی امیدوارم با اشاره مختصر توانسته باشم تصویری از ارتباط زنان تالش با شهر بر اساس چهارچوب نظری خاص ارائه داده باشم .
درعین حال که هنوز خصلتهای عشایری در مورد خود درمانی در بین زنان عشایر وجود دارد امّا همیشه اینگونه نیست چون اغلب زنان بعد از چند روز مریضی ناچارند به پزشک مراجعه کنند. در صورتی که قبل از اسکان چنین رویکردی کمتر وجود داشت. ارتباط با شهر نوع رابطه در خانواده عشایر تالش را نیز بر هم زده و در نقش زن تغییراتی ایجاد کرده است. در مرحله جدیدمادران نقش زیادی در تربیت کودکان دارند.در جدول زیر تغییرات فرهنگی ایجاد شده به تصویر کشیده شده است:
قبل از اسکان |
بعد از اسکان |
خرید زنان از واسطه های دوره گرد |
حضور زنان در بازارهای محلی |
کم بودن آگاهی های بهداشتی |
افزایش آگاهی ها در زمینه بهداشتی زنان |
کمبود خدمات درمانی |
اهمیت دادن به خدمات درمانی ،بهداشت و … |
قربانی گرفتن انواع بیماری ها |
کاهش بیماریهای عفونی ،واگیر دار |
عدم دسترسی به رسانه ها |
استفاده از رادیو و تلویزیون |
استفاده از گویش محلی در محاورات |
توجه زنان به یادگیری زبان فارسی |
عدم استفاده از خدمات آموزشی و تحصیلی |
توجه به تحصیلات |
فعالیت اکثر زنان در دامداری |
توجه به فعالیتهای اداری |
فهرست منابع و ماخذ:
v اعزازی(شهلا)،جامعه شناسی خانواده، نشر روشنگران و مطالعات زنان،۱۳۷۶
v پورذکریا (مرضیه)، اثرصنایع دستی برتوسعه روستایی،پایان نامه دانشکده علوم اجتماعی،۱۳۷۵
v تومه(ژرژ)توسعه فرهنگی و محیط زیست،ت:محمود شارع پور ،انتشارات باز-۱۳۸۰
v خلیفه، عبدالطیف محمد ، بررسی روان شناختی تحول ارزشها ، مشهد : آستان قدس رضوی؛ شرکت به نشر ,۱۳۷۸
v روشه ، گی، تغییرات اجتماعی /گی روشه ، ترجمه منصور وثوقی .- تهران :نشر نی ، ۱۳۶۶
v سازمان امور عشایری ایران،ادبیات و اهداف برنامه توسعه جامع مناطق عشایری،۱۳۷۷
v شکوری، چنگیز ، سیری در کوچ نشینان تالش ، رضوانشهر : آذرخزر ,۱۳۸۲
v قربانی ریک،رضا، تغیرات فرهنگی در تالش،پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه تهران،۱۳۸۳
v عبدلی، علی ، تالشی هاکیستند؟ ، بندرانزلی : کتابفروشی دهخدا ,۱۳۶۳
v علیئی(محمد علی)تاثیر توسعه بر شهر نشینی،پایان نامه دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران۱۳۷۲
v یونیسف،نقش زنان در توسعه(مجموعه مقالات)،نشر روشنگران-تهران۱۳۷۶
v Harris, Marvin, 1968, the rise of anthropological theory. New York : Thomas. Y .Crowell
v Harris, Marvin,1968 , Culture , Man and Nature : introduction to general anthropology . new York , T. Y .Crowell .
v Ross , Erica . ed . 1987 Beyond The myths of culture : Essays in cultural materialism . new York , academic press .
v Moore, Jerry, D. Ed . 1996 Visions of culture . new bury park , Ca : sage pubs.