قربان صحرایی چاله سرایی
اینجا «اَلاشستان» است، با قامتهای قیام کرده
دوره «گرمشَه وا» سپری شده، برگی بر راشی نیست
بادی سرد و سوز میوزد، از سمت «اسکله»
گویی صدای خشن سرخپوشان است که بدین سو زوزه میکشد
نهیب قلدر هم شنیده میشود، از «پل منجیل»
اما اینجا «ماسوله» است، حومه «فومنات»
مردی «شکَهپوش» میآید، «باشْلَق» به دوش
و «چموش» را گره زده است به «پاتاوَه»
«چَنگیلَه»ای در کار نیست، اما «گیرَوِه»اش رنگین است
یادگاری است از «مَشتَه گیریَهناز»
«چَرَه» را «کَبلا تَمَز» آورده بود
«مَشتَه نازَقَه» از «بورچِمَه کاوی» پشم چید، با دست سیادتش
نَخَش را «گلنجَه بیبی» رِشْت، با عشق به آزادگی
و «جواهرخانم» به پایش کرد، روز عسل
اینک «پَمْچالَه گل» پژمرده، بر پای این گیلهمرد
روی پنجهی پا، راه میرود با قامت تنومندش
سینهکش «مولومَه بند» را طی میکند، با گامهای بلندی
«جیرَپِرَه» و «کَفاسوئَه» برایش هموار است، همچون «نَرَه بَند»
شاید آنسوی این دیار، بیابد یاوری را
دیگر غریب و بیکس افتاده این آزادهمرد
«غلامعلی بابا» رفته است،
همانی «که خود آسان بشد و کار وی را مشکل کرد»
«نعمتخان» هم که پر کشید، سیاهپوش شد «آلیان»
بر «پَرَچِلَه» خانه «مَشتی علیشاه» پرچم سوگ نصب است …
اینک غریب و بیکس است، این گیلهمرد تنها
وزش طوفان، سهمگین است و ناجوانمردانه …
از «اولَسَبِلَنگا» میگذرد، «سوئَه چالَه» را نیز
و «نَمْنَه پِشت» را رد میکند …
هیچ قزاق و سرخپوشی حریفش نشد
حتّی قلدر با بریگاد و کبکبهاش
امّا این طوفان و «بوران» پیامی دارد
دیگر رمقی نمانده است
«خزر» موج میزند در آن «کاسَه چِمون»
«گائوک» در جا میزند و بر جای میماند
زانوان گیلِهمرد سست میگردد
«پَمْچالَه گلِ» «گیرَوِه»اش ساعتی است یخ زده،
اما «مبارک با»یش آشکار است
و این اولین تبریک است به پهلوانِ قهرمانِ عرصه تاریکی
تسبیح تربت سالار کربلا یخ میزند بر دستش
و بر نگین انگشترش قندیل «فُرات» است آویزان
… و ساعتی بعد سفیدی برف رنگ فلق میگیرد از خون شهید
و محاسن بلندش را خضاب میبندد
یا للعجب! اینجاست که خون، حنا میشود!
و اینگونه بود که «اَلالَه پِشْتَه» متولد شد.
راستی! چقدر تو رواج داری در گستره «الاشستان» ایران، ای «کوچک» بزرگ!!
منبع: وبلاگ دران
بسیار عالی بود.مخصوصا گوشنوازی کلمات تالشی در فارسی
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
از بازتاب مناسب کوچگ بزرگ در شاندرمن بیست سپاسگزارم. همچنین از نگاه زیبای سرکار خانم وزیری به این دلنوشته تشکر دارم.
چیزی جز واقعیت نبود جناب صحرائی. واقعا لذت بردم.
عالی بود ….
بسم الله الرحمن الرحیم
شاندرمن جان
به دران که درآیی با دلنوشتهای اربعینی و تصاویری دیدنی ملاقات خواهی کرد…
یا حسین مظلوم …
این دلنوشته را سایت دیار میرزا (http://diyarmirza.ir/1393/09/) در تاریخ ۱۰ آذرماه ۹۳ با عنوان «چقدر تو رواج داری در گستره «آلاشستان» ایران،ای «کوچک»بزرگ !» و وبسایت یار میرزا (http://mirza.rzb.ir/post/33) در تاریخ ۲۳ آذرماه ۹۳ به صورت کامل و زیبا منتشر کرد. مخصوصا اینکه در دومی واژگان و اصطلاحات تالشی را به فارسی ترجمه و شرح دادهام. مایل بودید، ببینید بد نیست.
متن اربعینی را هم خبرگزاری فارس و … منتشر کردند.