نویسنده : حسن نمازی
صفویان تالشان را مالکان زمینهایی مانند ارکوان، اوجادرود، اولوب ،لنکران، دره گور، زاوند ،آستارا و کرگانرود که در آن موقع خانشین منطقه تالش بود می دانستند. مردم تالش همواره ارتش چریکی خود را در حال آماده نگه می داشتند تا در مواقع ضروری در اختیار پادشاهان قراردهند. منطقه تالش درعصر مورد نظر به پنج ناحیه تقسیم می گردید مردم کرگانرود اسالم، طالشدولاب، شاندرمن، ماسال و نواحی کوهستانی سکونت داشتند. مردم تالش با توجه به تغییر آب و هوا همواره بین جلگه و کوهستان در حال کوچ بودند و به دلیل همین تقسیمات کل منطقه تالش را بعنوان خمسه طوالش می شناختند.
کرگانرود «.بخش مرکزی آن در طول جغرافیایی ۵۳- ۴۸۰ وعرض جغرافیایی ۱۰-۳۸وارتفاع متوسط از سطح دریا ۱۰ متری می باشد .»کرگانرود که از مرز آستارا درشمال شروع می شود و در جنوب به مرز اسالم می رسد از طرف شرق به آبهای دریای خزر واز طرف غرب به شهرهای اردبیل و خلخال متصل بوده ودر کل به سه بخش تقسیم می شده است ناحیه کوچکتر اتاق سرا در جنوب،لیسار و هره دشت درشمال اتاقسرا، حویق و چوبر درشمال لیسار و هره دشت واقع بودند که تا سرحد آستارا امتداد داشتند. ملگونف حدود این ناحیه و تقسیمات درون آن را به این طریق شرح می دهد. «.ویزنه ،لمیر با رودخانه ای به همین نام از کوههایی به همین نام سرچشمه می گیرد ،چوبر ، بوره سرا ، شیله ور(شیرآباد ) با دریاچه ای بنام پالاس(۱)،خطبه سرا با امام زاده ای بنام میر عظیم، لیسار که قلعه صلصال در آن قرار دارد .هره دشت، قلعه بین، مجدوار، دیرکاری خواجه کری، بالا –پشته، جمیکوه (جماکوه)، گرداب اوزن ناوان، سوره پشت، طول گیلان، شکر دشت، ریک، که قشلاق خان کرگانرود است، توله رود (طول رود جولاندان، کوه کاری، رنگرشی خانه، سید نیکی، جوکندان، هنده کران، کرد بیجار، کلفرود، حیان، پائین طول وج، ارادشت، طوره پشت، نعکلی، گالش، شبان، نعلبند، با آستانه سلطان سید نیکی، کاهرود، خلیفه سرا یا خاله سرا، گیل سرا .
این خانه قدیمی بیش از ۱۰۰ سال قدمت دارد و به گفته ی اهالی منطقه مربوط به دوره قاجار می باشد و متعلق به “دده” معروف به “اقبال السلطان” فرزند آقاجان خان از رهبران برجسته و روسای اصلی و سرشناس جنبش آزادیخواهی و مشروطه در تالش می باشد. (منبع http://guilanview.blogfa.com)
ییلاقات عبارتست از : آقاولر ییلاق خان است و چهار فرسنگ از کرگانرود فاصله دارد. این محل به دلیل درختان گردوی آن معروف است –آق اولر دارای روستاهای زیر می باشد. میان کوه، شله وش، رزان، مریان، دیزگاه، کورما، اطاقسرا، دراین ناحیه مردم به دامداری اشتغال دارند، تعداد روستاهای کرگانرود جمعاً بالغ بر ۶۹۹۵ درست و به اضافه ۱۵ امامزاده و آستانه تعداد نفوس تالش ۴۱۳۸۰ نفر است،
از نظر ثروت تالشها ثروتمند تر از گیلکها هستند.» محل استقرارخان در کرگانرود ییلاق آق اولر بوده است آن سرزمین از سه طرف به وسیله کوه محصور شده و با شیب ملایم به طرف دره جریان دارد و مردم درآن زمان به کشت غله در دامنه های کوه ها مبادرت می ورزیدند و علی رغم این آن ناحیه زیستگاه انسانها در عصر حجر و مفرغ بوده است. رابینو به نقل از فریزر کرگانرود را اینگونه توصیف می کند: « فریزر جاده کرگانرود به آق اولر را با وضع دلپذیری وصف می کند. به عقیده او قله های صعب العبور را با مهارت هموار کرده و معابر خطرناک آنرا کنده اند و تمام نقاط آن برای حیوانات بارکش مناسب است. غالباً برای جلوگیری از خرابی جاده آنرا در جاهائی که به پرتگاه می رسد مستحکم کرده اند. در میان محلات مربوطه و جاهای باطلاقی هم جاده باریکی کشیده شده است. این جاده باید مبدأ جاده بزرگ شاه عباس باشد. آق اولر به وسیله جاده ای به بازار کرگانرود در ساحل دریا مرتبط می گردید.»
منبع عکس: http://sfandiar91.blogfa.com
بازار کرگانرودهم محلی برای مبادلات اقتصادی بود و هم مرکز اداری و سیاسی تالش و عمده صادرات آن را تولیدات منطقه تشکیل می داد که به نواحی ساحلی شمال دریای خزر صادر می گردید و مایحتاج منطقه را نیز از طریق آن نواحی تأمین می نمودند اما امروزه نشانی از این بازار که روزگار که روزگار گمرک منطقه بوده و امور سیاسی تالش در آن حل و فصل می شده نیست که علت آن مربوط به جنگ دوم جهانی است که در طی آن متفقین به منظور امداد رسانی به روسیه در برابر آلمان جهت تسهیل کارشان جاده ای را در منطقه احداث کردند که به طبع حمل ونقل سریع به مرور امکانات کرگانرود و جمعیت وبازار آن به ناحیه کنونی هشتپر منتقل گردید .در نهایت دوری از جاده به مرور باعث کم رونق شدن کرگانرود گردید. دلیل دیگر آن عدم توجه و یا کم توجهی حکومت مرکزی و گیلان به این بوده است با این حال ییلاق آق اولر کماکان به عنوان سیاحتگاه خوانین منطقه باقی مانده و در عین حال آق اولر در دوران های قبل نیز همواره تفرّج گاه مأموران روسی در منطقه بوده است. نیکتین آق اولر را در سال ۱۹۱۴ م اینگونه توصیف می کند: « دراینجا خانه ها از هم فاصله زیاد دارد و در اطراف آنها مزارع و مراتع زیادی دیده می شود سابقاً قنسولهای روس ایام تابستان را در این جا بسر می بردند. اقامت در این ارتفاعات در هنگام تابستان مطبوع است. در سابق قنسولهای روس که فرصت داشتند در مدت چند هفته دور از قنسولخانه از رنج کارهای خستـه کننده فارغ و به استـراحـت مـی پـرداختنـد. آق اولــر مــرکـب از چنــد دهـکــده است که در این ناحیه پراکنده است اما دارای هوای روان بخش است چمنهای مینائی و کوهستانی که این ناحیه را در جنوب از خلخال و در مغرب از اردبیل جدا می کند، درآنجا آلاچیقی از نمد برای ما ساختند و بعد از استراحت شروع به قدم زدن در اطراف کردیم، محلی در آن جا بود که آن را ژنرال یورتی می گفتند و معلوم شد که یکی از اشخاص مهم روسی از اردبیل به اینجا آمده و چندی در دریاچه های کوچک آن که شکار بحری فراوان دارد سرگرم بود.»
با این اوصاف ناحیه کرگانرود وسیع ترین ناحیه غرب گیلان بوده است هم از نظر جمعیت و هم از نظر تعداد روستا سیف الدوله در مورد یکی از بخشهای کرگانرود بنام خطبه سرا چنین می گوید. « ازمحال کرگانرود است، رودی چند از سمت جنگل به دریا می ریزد، ابریشم کمی دارد، زراعت برنج آن زیاد است گندم و جو نیز می کارند گوسفند و گاو زیاد در همه جانگاه می دارند، دراین زمین درخت آزاد و شمشاد بیش از دیگر جاها دارد و بهتر به عمل می آید. گل بنفشه و درخت انار در آن فراوان است. سکنه آن تالش و تجارتش با رعیت روس است.»
اسالم: « درطول جغرافیایی ۰۰و ۴۹ و عرض ۴۲ ۳۷ و ارتفاع متوسط از سطح دریا صفر و در ۱۸ کیلومتری جنوب شرقی تالش می باشد.» ناحیه اسالم از شمال محدود است به کرگانرود و از شرق به دریای خزر و از جنوب به تالشدولاب و از مغرب به خلخال در دوره مورد نظر که هنوز آب دریای خزر به سوی ساحل پیش روی نکرده بود فاصله ساحل تا کوهپایه در حدود ۳۵ کیلومتر و عرض آن در طول ساحل ۱۱ کیلومتر بوده است. خوانین این منطقه از ترکها بودند که مردم آنها را نسبت به این سرزمین غریبه می دانستند. رابینو در این مورد آورده است. « این ترکها خود را از اعقاب قبیله استاجلو می دانند که گیلان را به اطاعت شاه طهماسب اول صفوی و کمی بعد هم به اطاعت شاه عباس اول درآورده اند، هنگامیکه دستور غارت سرزمینهای خانهای نمین از طرف فتحعلیشاه به خان کرگانرود داده شد، مصطفی خان اسالمی هم همراه او رفت و غنیمت فراوانی به اسالم آورد. حکومت آنجا را به ترتیب ولی الله خان اشجع الدوله والله یارخان سرتیپ عهده دار بودند، علت زوال این منطقه نیز مثل سایر نواحی تالش آن بود که خانهای آنجا شغل حکومتی را از طریق مزایده بدست آورده بودند نام مرکز این ناحیه دهکده دیگه سرا است که به فاصله دو فرسنگی دریا قرار دارد و در کنار رودی به همین نام واقع است . این دهکده در حدود سی خانوار و زیارتگاهی بنام بستانگاه بزرگوار دارد و دارای بیشه ای ازشمشاد به نام پیر خواجه است که مورد احترام اهالی می باشد .» شواهد تاریخی حاکی از آن است که اسالم به اندازه گنجایش خود آبادی نداشته است و اساس اقتصاد آن برکشت برنج و صدور چوب جنگلی بوده است که عمده تجار طرف قرار داد این ناحیه روسها بودند.
تالشدولاب« طول جغرافیایی ۰۳-۴۹ وعرض ۳۵ -۳۷ ارتفاع متوسط از سطح دریا ۴۵ودر ۱۵کیلو متری غرب رضوانشهر مرکز تالشدولاب قرار دارد .» تالشدولاب به زمینهای پست بنام گیل دولاب و سرزمین کوهستانی بنام تالشدولاب تقسیم شده است که در کنار مرداب، آب و هوای آن بسیار ناسالم بوده این ناحیه از شمال به سمت مرداب کشیده می شود و حدود آن به دریای خزر و اسالم می رسد، از مغرب به خلخال و از جنوب به شاندرمن و گسکر محدود است. طول آن از مغرب به مشرق ۴۲ کیلومتر واز شمال غربی به جنوب شرقی ۳۰ کیلومتر بوده است. حکومت این ناحیه نیز همانند دیگر نواحی تالش که از طرف فتحعلیشاه به افراد مختلف واگذار شده بود به نصرت الله خان ضرغام السلطنه فرزندامان الله خان فرزند حسینقلی خان (اولین حاکم موروثی شیعه این ناحیه ) فرزند محمد تقی خان اعطا گردیده بود. رابینو تالشدولاب را اینگونه وصف می کند: « مهمترین اقامتگاه نایب الحکومه پونل است، پونل سرزمینی است که به خرده مالکان تعلق دارد. این دهکده میان چاپ سرا و شفارود واقع است و مقبره امامزاده غریب بنده در نزدیکی آن است در کوههای پشت آن معدن سنگی است که سنگ آن را برای کارهای ساختمانی بندر انزلی صادر می کنند، راه آهن کوچکی دکرویل پونل را به سیاوزان در فاصله ۱۴ کیلومتری مرداب متصل می کند، از پونل دو جاده به خلخال می رود تابستانی از طریق ارده Arde و راه زمستانی از طریق سنیده sinde. مهمترین طوایف تالشدولاب طایفه خوشابر xosabar است که شامل پانصد یا ششصدخانوار می باشد. سی خانوار دیگر نیز که اصل آنها از شیراز است و شیرازی نامیده می شود به آنها منضم گردیده است .» مردم این منطقه علی رغم اینکه با ترکان و گیلکها مراوده داشتند اقوامی نیز چون شیرازیها که در دوره های قبل بدین ناحیه کوچ کرده بودند و یا اینکه تبعیدگردید بودند. در اوضاع اجتماعی و فرهنگی مردم این ناحیه نقش داشتند.
ماسال: ماسال در طول جغرافیایی «.۸ .۴۹ وعرض۲۳ ۳۷ و ارتفاع متوسط آن از سطح دریا ۶۰ متر می باشد.» ماسال نیز از بلوک خمسه تالش می باشد که در جنوب شرقی کرگانرود و شمال غربی گیلان قرار دارد. این ناحیه کوهستانی و از غرب و جنوب غربی به خلخال کشیده شده و از جنوب شرقی به مشرق فومن و از شمال به گسکر و شاندرمن می رسد. بیشتر طول این سرزمین شرقی به غربی به طول ۳۸ کیلومتر عرض آن شمالی به جنوبی ده تا ۱۲ کیلومترمی باشد. خان ماسال در دوره مورد نظر در محلی بنام دَرخانه ساکن بوده این محل در نزدیک بازار ماسال بوده است. این ناحیه کوهستانی بوده بیشتر مردم آن به کشاورزی و دامداری و کارهای مربوط بدانها اشتغال داشتند. رابینو در مورد ماسال می گوید : « ساکنین ماسال در ۴۵۰ خانه سکونت دارند و از نژاد تالش می باشند که کم کم با مردم خلخال مخلوط شده اند، آنها با طبیعت گیلک و تمدن رشت بیشتر از همسایه خود خو گرفته اند و دیگران را به چشم وحشی می نگرند، زبان آنها تالشی است و ترکها و گیلکهای منطقه به زبان تالشی تلکم می کنند، عده ای از ماسالیها سنی هستند ولی شیعه ها اکثریت دارند. چوپانها سرمایه های خود را برای ایجاد یک نیروی سوارزیر فرمان محمد حسین خان جمع کرده اند خوشحالی مسلمی که آنها را به کار نگهبانی در مقابل در زاده وامی دارد شاید اثری است که بازمانده و یادگار روح شورش طلبی وسنت آنها می باشد ….. به هرحال مردم ماسال به سبب مجاورت با گیلان و از استفاده از طبیعت آن مردمی مرفه وراحت بنظر می رسند .»
شاندرمن: « شاندرمن درطول جغرافیایی « ۰۷ ۴۹ وعرض ۲۵ ۳۷ و ارتفاع متوسط از سطح دریا ۶۲ متر و در ۷ کیلومتری ماسال است .» شاندرمن در میان تالشدولاب و ماسال قرار دارد بطوریکه حدود آن از شمال به تالشدولاب و از جنوب به ماسال و از مشرق به گسکر و از مغرب به خلخال محدود است. سرزمینی کوهستانی می باشد که مردم آن کارهای دامدارای، کشاورزی و پرورش زنبور اشتغال دارند. شاندرمن نسبت به چهار بلوک قبلی دارای جمعیت کمتری بوده است بطوریکه در زمان حکومت هدایت الله خان مردم آن در فقر و تنگدستی در دهکده های ویران سکونت داشتند و مردم آن بیشتر در داخل چادرها زندگی می کردند و با توجه به تغییر فصول کوچ می نمودند. بخشی از ساکنان شاندرمن را اکراد تشکیل می دادند که در دهکده معاف سکنا داشتند و به معانی معروف بودند که دراصل مهاجران زنجانی و خلخالی بوده اند، حکومت این ناحیه در زمانی که رابینو در گیلان بوده بمدت یک قرن بود که در خانواده نصرالله خان فرزند رحیم خان فرزند نصرالله خان،فرزند ابراهیم خان موروثی بوده است. در روزهای جمعه در دهکده چاله سرای شاندرمن بازاری جهت مبادلات اقتصادی تشکیل می گردیده است.
منبع: وبلاگ تالش۱۳۵۰
Hi, I donthave the equipment to write in persian, I am a Talesh live in USA ,want to say thank you very much that you wrote this about us Talesh here .
I am originally from Loveandville/Astara, in your remarks I did not see any thing about loveandville,Kutekume,Bash Malle, cirelive Visne,Abbasabad which are closer to Russa (and they suffered under the system of having Khan,s sucking their Livelihhod of hardworking poor peoplesl
If you investigate 2nd World war German’s Built a read from loveandville to Kutekume wanted to connect it to Ardabil and they (ruusian’s,German)used These locations for their action’s..
Thank you
جناب آقای میرپناه سپاس فراوان از پیامی که درج فرموده اید.
بسیار خرسندیم که تالشی های عزیزی چون شما را حتی از هزاران کیلومتر آن طرف تر در جمع شاندرمن ۲۰ درکنار خود می بینیم.
فرمایش شما بسیار متین است و ریشه های تاریخی تالش احتیاج به کندو کاو بیشتری دارد تا تاریخ گذشتگان و ابا و اجدادمان را به درستی به آیندگان و میراث داران بعدی قوم تالش منتقل کنیم. در آینده مطالب بیشتری در این خصوص و در گستره تالش بزرگ خدمت شما بزرگواران علاقمند به تاریخ و فرهنگ ابا و اجدادی تقدیم تقدیم خواهیم نود.